یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش تر است
خریدی خانه دل را ، دل آن توست می دانی ؟
و جز اینم هنری نیست که آشیان تُو باشم …
فهمم از جغرافیا آغوش توست
از لبِ تو بوسه ای، از ما گریبان باختن ...️
هیچ نیندیشم به جُز دلخواهِ تو ...
زِ تو کی کنار گیرم؟! که تو در میانِ جانی...
هوا را می شود عوض کرد تو را هرگز...!
هجّی حروفِ نامِ تو️ ریتمِ تپش های قلبِ من است
عشق جان️ خوش به حال من که تو جان منی...
طعم دوستت دارم ، از لب تو شیرین شد
و شب فصل چیدن شعر از چشمهایت! ️️️
درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما
هرشب خیالت که می آید جوانه میزنم سبز میشوم
تا نَفَسی هست... ️ فقط سینه ی من خانه ی توست!
تویی آرام دل من مبر ای دوست قرارم
خیالِ خواب ندارم، مگر در آغوشت
دلتنگ اردیبهشت آغوش توام
بخوان مرا ومخوان جز مرا که می میرم ...
جان به جانم هم کنی، جانم تویی…
زیباترین تصورم تصویر دیدگان توست...
تو همان سوگل زیبای منی در دل باغ...
میخوام دائم باهات باشم
و هیچ نباشد چون تو هستی همه هست.