پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
گاهی لبخند تو پلی میسازد برای تمام زندگی امزندگی ای زیباتراینبار تو بخند، تا من پلی رو به زندگی ای ایده آل بسازمتو بخند تا من بخندم به تمام حسرتهاتو بخند تا عبور کنم از تمام پرتگاههاتو بخندی من نه، ما به بهترین مقصد خواهیم رسید...
میان این همه اما و اگر و شایدتو، شدی بایدتو، فاتح قلبم شدیمبارک باشد این عشقبر من و تو...
" زن بودن حس خوبیه "وقتی پیراهن جدیدتو می پوشی و حتما باید بری جلو آیینه باهاش قر بدی، حس خوبیهوقتی یک شاخه گل رز بتونه تو رو به وجد بیاره، حس خوبیهوقتی دلت هوس تنوع میکنه، روی ابروهای مشکی، رنگ زیتونی میزاری، کلی از همین تنوع حالت عوض میشه، حس خوبیهوقتی ناراحتی، با خودت لج میکنی و لاک همه ناخن هاتو پاک میکنی و انگار سنگینی همه بغض ها رو از رو دوشت برداشتی، حس خوبیهوقتی حالت بده، میتونی بزنی زیر گریه و هق هق کنی و نگران این نب...
لطفا حالیم کن رئیس کیهمثلا اگر یک وقتی از سر لوس شدنم گفتم میرمبگو تو بیخود کردی مگه دست توئه؟وقتی دیدی پیدام نیست بیا پایین پنجرمون وزنگ بزن و بگوبشمر سه میای پایین وگرنه من میدونم و توبذار بفهمم رئیس کیهدیدی ناخوشم محکم بغلم کن و بگودفعه اخرت باشه وقت ناخوشی نمیای چفت بغلم بشیدستامو توی خیابونای شهر محکم بگیراصلا بذار همه دنیا حالیشون بشه رئیس کیه....
حتما خنده هات یک راهی به قلبم داره که تا میخندی پر از شوق تپیدن میشه، که اینطور پر میشه از زندگی و امید. حتما یک تلپاتی ای بین خنده روی لبت و قلبم هست که تموم دلتنگی ها رو ازش برمیچینه و تموم تنهایی ها رو یادش میره.بخند، نذار قلبم بپوسه :) ♥️...
دلم یک دوستت دارم میخواهدکه بتوانم تا آخر دنیا به آن تکیه کنمو آنقدر این دوستت دارم دلم را گرم کندتا بتوانم در پاسخ آن به جای "مرسی" بگویم:"من هم دوستت دارم"سیما امیرخانی...
مرا،صبحی چنینمیان بازوانت آرزوست ......
زن هاوقتی میخندندانگار دنیا میخنددمیگویید نه؟فکر کنید به خنده های مادرتانمادرتان که میخندد، پدرتان مگر میتواند نخندد؟ جنس زن خوب است که خنده رو باشددنیا به لبخندشان نیازمند استزن بخندد، تمام مردان وابسته به آن میخندندآنها بلدند کاری کنندتا پدر بخنددبرادر بخنددعشق بخنددتمام در و دیوار خانه بخندددنیا بخندد......
دست از زنده بودن بردار و زندگی کن!بخند، آن که مجال لبخند ندارد، هرگز مجال زندگی نخواهد یافت! بخند تا هوای تازه به ریه هایت تزریق کنی...برقص، که با چرخش بدنت، عشق را به زمین می رسانی و با گامهای موزون ات، دنیای خاکستری را سبز میکنی...عاشق شو، که بی عشق جهان تاریک است و بی رنگ! که بی عشق نگاهت نوری ندارد تا بپاشد بر تاریکی این حوالی! که اگر بی چیزترینی، اما صاحب قلب یک انسانی و گویی تمام دنیا دارایی توست...عاشق شو، که حتی اگر نخندیدی و نرقص...
یک گلدان گل را رها کن به امان خودش، بعد از چند وقت، حتما می خشکد. حالا جای آن گلدان، آدمیزاد باشد، نگویی دوستش داری، دستی از روی محبت بر سرش نکشی، به اوضاع و احوالش نرسی، نازش را نکشی، برایش دلبری نکنی، خبر از احوالش نگیری، هر چقدر هم که محکم باشد، یک جایی می خشکد.می خواهم بگویم مراقب گل زندگی تان باشید، قبل از آنکه تنها مشتی خاک تهِ گلدانِ زندگی برایتان بماند.مگر آدمیزاد به چه بند است، جز کمی مراقبت و محبت ؟؟...
لطفا دو شخصیته باشید.با عشقتان جوری باشیدکه با کسی نیستید.با همه جوری باشیدکه با عشقتان نیستید.همین تفاوت از شما در عشق اسطوره میسازد!سیما امیرخانی...
هیچ وقت فکرش را نمیکردم این دنیااینقدر ظاهر بین باشدمن هر نقشی را به خودم گرفتم.او همان را بال و پر دادگریه کردم،خواست افسرده ترم کنهخندیدم،خنده روی خندم گذاشتنقش ادم ضعیف گرفتم،فهمیدم چه ضعیف کشی ستهر روز میخواهد تو را ضعیف تر از دیروز ببیندنقش قوی به خودم گرفتماصلا نپرسید چه در چمته ات داریکه این همه ادعای شخصیت قوی میکنیهر روزبیشتر سر تعظیم برایم خم کردبدانید این دنیا ضعیف کش قوی پسند استادعای هر چیزی را کنیدبدون ...
شِنیدن دوستَت دارم برای یک زن درست مانند اکسیژن است..شاید وقت شنیدنش همه چیز عادی باشد،اما لحظه ای آنرا دریغ کنید..میفهمید چقدر حیاتی بود، حتما نفسش بند می آید.....
شهریور ماه زیباییستاصلا میدانی چیست؟شهریور از آن ماه هایی استکه راه دلت را بلد استدلبری میکندگاهی داغ است و ناگهانمیان آن داغی برایت میباردمیبارد و دلت غنج میرودبرای در آغوش کشیدن روزهایشسر آخر هم خودش را میسپارد به مهرتا مهرش در دلت بمانداگر همه دختران ما مانند شهریور بودندآنگاه همه بلد بودند راه دلبری راشهریور عجیب بلد استدل ببرد...
بعضی اوقات عشق چه بی موقع به سراغت میادگاهی تو عاشقی و او دل و دماغ ندارد و میرودمیرود و دل و دماغ تو را هم میبردحالا تو بی دل و دماغی وحوصله عاشقی نداریو چه بی موقع این مرد سراغت آمددرست وقتی که مزخرف ترین دختر روی کره خاکی بودیدرست همان وقت که هیچ رمقی از عاشقیته مانده ات نبودکاش عشق های نصفه و نیمهدرونت حل میشدندکاش این همه خستگی روی قلبت ته نشین نمیشدکاش ماجرا کمی ساده تر بوداما میدانی چیست؟با همان خستگی ته نشین شد...
شبیه حس آن لحظه کهدوستت دارم را میشنوم از توشبیه همان تندتر شدن ضربان قلبشبیه همان احساسی کهوقتی در آغوش توام درونم زنده میشودشبیه عشق بی وقفه ای که نثارم میکنیشبیه دلی که در تب و تاب استشبیه بی نهایت که تهش معلوم نیستاما مطمئنی خیلی بزرگ استشبیه خودت خاص و متفاوت از همهدوستت دارم...
هر چقدر ظاهرم قوی نشان دهددرونم دختربچه ایست که شکننده استضعیف استروزی چند بار از درون فرو میریزدمنتظر استمنتظر تومیشنوی؟...
راستش را بخواهیمی گویم مراقب خودت باشفقط دلیلش خوب بودن حال تو نیستخیلی وقت استکه حال من بند شده به تومراقب خودت باشتا همیشه خوب باشیتا من از خوب بودن توحال دنیایم قشنگ شودتو خوب باشیروزگار بر وفق مرادم استپس لطفا مراقب خودت باش!...
گاهی لازم است از خودت دلگیر شوییقه خودت را بگیریبه خودت تلنگر بزنیو برای آنهایی که اجازه دادی به تو زخم بزنندباید از خودت حساب پس بگیریاین قلب امانت استنباید هرگز محتاج مرهم بشود...
مگر روابطتان بازی پانتومیم است که طرفتان باید از رفتار هایت حدس بزند که دوستش داری؟ که الان ناراحتی؟ که الان ته ذهنت گذشته که دلت گل رز میخواهد؟ که امشب دلت گردش خواست؟به نظرم روِشتان درست نیست!دوستش داری؟ دلت چه چیزی میخواهد؟ خیلی واضح، علنی، روشن همان را بگو! همان را بخواه! به همین راحتی... نه خودت را گیج کن نه طرف مقابلت را...نمیدانم چرا انتظار دارید همه آدم ها متخصص زبان بدن باشند؟!نصف مشکلاتتان با بیان خوش مرتفع خواهد شد؛ امتحان کنید...
امروز گرم شدم، گرم گرمنه اینکه هوا گرم باشد، نه اینکه شال پشمی دور گردنم باشد، نه اینکه دستم در جیبم باشد، نه. اویی که باید بگوید گفت دوستت دارم. چه گرمایی به جانم بخشید...
چه کسی گفته پاییز دلگیر است؟اصلا انگ دلگیری به پاییز نمیچسبدفصل انارفصل نارنگیفصل رنگ های قرمز و نارنجیفصل بادهای باموقع و بی موقعکه میپیچد لای موهایتو عطرش مرا مست میکندفصل قدم زدن زیر بارانکجایش دلگیر است؟به هوای سرمایش دستانم را محکم تر میگیریفصلی که دستانمان بیشتر در هم گره بخوردکجایش دلتنگی دارد؟قطعا نمیشود طعنه دلگیری رابه فصلی که با مهرمی آید، زدپاییز، شروع عاشقانه هاست...
همه میگویند سال نومن میگویم سال از نوچون قرار استاز نو دوستت داشته باشماز نو تو را بخواهماز نو عاشقت شوممن از نوحضورت در قلبم راتمدید کردم… ️️️...
جان دلمشب که میشوددر دکان منطق را ببنداز در احساس بیاجان دلمشبها مغزم کارایی ندارداما قلبم، قلبم با تمامش، تو را میطلبدشب که شداحساست را برایم بیاور ... ️️️...