پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
روح آوازم کجاستدل کجا دلبر کجا عشق می شود آسان کجامن کجا مجنون کجا فرهاد کوهستان کجابا همه حس ها تو واسم عشق را معنا بکنآتش از این عشق کجا آن عشق بی پایان کجامن کشاورزم در زمینی که پر از اندیشه هاستدر دستان خرمن کشم آنچه مانده ماسه هاستدر غمت قلبم به پشت خنده پنهان می شودشعله هایی هست درونم بازتاب از غصه هاستروحم در دستان توست آن چشم براندارم کجاستمن در زمین تو در آسمان پس بال پروازم کجاستای که از حوای آدم زخم ...
پدری که مدام فرزندش را سرزنش می کند و هیچگاه او را تمجید و تشویق نمی کند ، در حقیقت بال های پرواز فرزند خود را قیچی میکند !...
بی شعور استبال پرواز.گنجشک دل...
کنج خلوت من یعنیبهانه هایی که داشتم ونیامدی تا تمام شوددردهایم که با من همین جاخاموش نشست و زخم کردتا آبم کنددعایی که هر باربیشتر اجابت نشدمن اینجا بی تویادم رفت نفس بکشمو همه یادشان ماندمن بی توهمانمرها شده میان آسمان و زمیننه بال پرواز داردنه ذوق نشستن در زمین ........
میگویی دوستم داری و نمیدانی چه احساس خوشبختی ای در من زنده میکنی...شنیدن دوستت دارم از مردی که عاشقش هستی،لذتی وصف نشدنی دارد...دو بال پرواز به من میدهی...️️️...
هیچکس به شما هشدار نداده بود؛زنانی که پای دویدنشان را بریدهاید، دخترانی به دنیا میآورندکه بالِ پرواز دارند؟...
و عشق میتواند دو بال پرواز باشداز زمین خاکی تا عرش خدا اگر یار با وفا و صادق باشد ️...