دلم گرفته بیا بی بهانه گریه کنیم به یاد خاطره ای عاشقانه گریه کنیم ... میان جمع بخندیم از سر اجبار به حال غربت خود مخفیانه گریه کنیم
فصلِ نو منتظر ماست چو در خانه بمانیم با سایه ی این درد بجنگیم و شجاعانه بمانیم سرتاسر این حبس غروری ست پر از ما با ماست که آرام برقصیم و قرنطینه بمانیم امید به روز است در این هجمه ی بی رحم چون نقشه ی صیاد عیان است در...
تا آستان ایمنِ تو تا طاووس راهی دراز در پیش است بر آن عرشهی آراسته به سایهی ابر و نیلوفر کهکشان تا رام و بیخیال بنشینیم و قصیدهی بلند دریا را بخوانیم تا بیتهای بلند موجها را به قافیهی کف تکرار کنیم و بخندیم
- چرا ازدواج نکردی ؟ + پیش نیامد ... اولها فکر میکردم کارهای مهمتری باید بکنم. بعد فکر کردم باید با زنی در مسائل مثلا خیلی مهم تفاهم داشته باشم ! دیر فهمیدم که تفاهمی مهمتر از این نیست که مثلا دیوار را چه رنگی کنیم و اسباب خانه را...