متن عشقولانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشقولانه
می توان (بی خستگی) صدقرن از عشقت نوشت،
روز و شب با چشم های مهربانت حرف زد!
می درخشد ماه در دامان شب، در شعر من؛
تا ابد زیباترینی ماهِ قلبم! تا ابد...
◻️ شاعر: سیامک عشقعلی
چشم های عاشقت شد شاعر این مثنوی
حرف هایی دارم ای زیبا که باید بشنوی
خوب من! دلخواه من! ای اولین و آخرین!
هیچ می دانی خدای من شدی روی زمین؟
هیچ می دانی که عشقت شد دلیل بودنم؟
قلب من هستی و با من زنده ای دور از تنم!...
به خدایی که قبولش داری
به همین غربت سردم خانم!
به نوشتن، به قلم، این احساس
و به تنهایی و دردم خانم!
به همین قبله ی حقانیت
به شکسته شدنِ قلبم که...
به شب و روز تمام عمرم
به تو آن شیرزنِ قلبم که...
تو خودت باخبری از حالم
دل...
دلبری دارم که الحق دیدنی ست!
ناز دارد مثل گل بوییدنی ست!
چشم هایش هی صدایم می زند
غنچه ی لب های سرخش چیدنی ست!
قد و بالایش دلم را می برد
در نگاهش آسمان بوسیدنی ست!
چون پلنگی قصد فتحش کرده ام
ماه از هرجای شب دزدیدنی ست!
عاشقم...
می فروشی ناز و دل ها می بری
بین دلبر ها تو چیزِ دیگری!
هرچه زیبا دیده بودم هیچ هیچ
یک سر و گردن از آن ها سرتری!
◽شاعر: سیامک عشقعلی
مگه یادم می ره خانم؟
تو به من زندگی دادی!
تو مثل یه کوه موندی،
پشت مردت ایستادی!
واژه هام پیش وقارت
به گل و سجده نشستن
می بینن تورو کنارم
اونا که مارو شکستن
خورشید منی! با هر صبح
به هوای تو پا می شم!
تو با من باشی،...
*-یه تئوری ایتالیایی هست کِ میگه :
شاید عشق همون حسیه که قلب
هاتونو با هم عوض میکنید، بیقرار
میشید وبرای همینه که بدون هم حس
بدی دارید، چون بدن میخواد که قلب
اصلیش کنارش باشه!(:💙′📖′
کنارت من خدا را دوست دارم!
ضمیر جمع «ما» را دوست دارم!
صدایم کن شبیه روز اول
که آن حال و هوا را دوست دارم!
تو باشی، چتر باشد، زیر باران
تمام کوچه ها را دوست دارم!
میان چشمک و آن خنده ها بود
کسی گفت این دوتا را دوست...
-یه استاد داشتیم یه روزازش
سوال شُد:
±چطورنشون بدم کِ دوسش دارم؟!
گفت:‹ چشم هافریادمیزنن . . ›
اگه،فهمید،یاتوچشمات مشکل داره یا؛
دوسش نداری ویااینکه کلا طرف خودش
بُزه کلاس ازخنده رفت رو هوا . .
یه دانشجو بلندشدگفت:
سماخوب به چشمام نگاه کن♥️′📃′ : )!
- گفتم کِ :
یه وقت با خودت نگفتی ما تو این
سیاهی موهات غرق می شیم و
دیگم راه نجاتی واسمون باقی
نمی مونه؟!خندیدُ گفت :
خب منم همینو می خوام دیگه می خوام
هیچ راه نجاتی نداشته باشی ازم
گفتم : کجای کاری بابا
خیلی وقته دیگه راهی...
مجنون با انگشت روی ِخاک مینوشت . .
لیلی ؛ لیلی . .
پرسیدند چه میکنی؟!
گفت: چون میسر نیست مرا کام او ؛
عشق بازی میکنم با نام او !(:
± اینجوری باید عاشق بود!💜🗞
- عمیقاًدلم یه خیابون گردی می خواد . .
بلال داغ وهوایِ سردوشیشه یِ
بخارگرفته . .
لباس چارخونه وپاییزوخیابون
ولیعصرازاون شبایِ تکرارنشدنی
که ازیه مسیرِپُرترافیک میره
تابیشتردستاتوبگیره وعمیق تر
خنده هاتو بشنوه . . : )!
گل های دشت دامنت را دوست دارم!
بوی خوش پیراهنت را دوست دارم!
باید بخندی روز و شب در چشم هایم
شیرینیِ خندیدنت را دوست دارم!
من موج هستم رو به آغوشت همیشه
ای ساحل زیبا تنت را دوست دارم!
این روسری زیباست تنها بر سر تو
من رنگ لاک...
روی چون ماه تو دزدیده قرار از شب من
نیستی باخبر از قصه ی تاب و تب من
قبله ام چشم سیاهت! شده ام بنده ی تو
کافرم کرده ای ای دلبرِ لا مذهب من!
🟥 شاعر: سیامک عشقعلی