شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنمچون که چشیدم از لبش یاد شکر چرا کنم...
به تلخکامی دریا شکر چه خواهد کرد...
به گلو بغض و به لب اشک و به آغوشم دردشانهای نیست ولی شکر که دیواری هست!...
دو چشمت از عسل لبریز و لبهایت شکر داردبیا، هرچند میگویند: شیرینی ضرر دارد...
خدا رو شکرکه تو را دارم بهترینمخدا تورو برام حفظکنه...
کافر باشد که با لب چون شکرتامکان گنه یابد و پرهیز کند......
شکربر میوهمی پاشد لبانش...
هیچ چیز محترم تر از یک قلب شاکر و سپاسگزار نیست....