آرام آرام چہ عاشقانہ دنیایم شدی؟ بہ راستی چه می ڪند این عشق....!!! ️️️
بعضۍ صداها را باید در آغوش گرفت … مثل یڪ دوستت دارم از زبان تو️ ️️️
به حد دریا که عمیق است وخروشان .. عشقت در من در جریان است ...
چشم هایت عجیب اند به من که میرسند پراز زندگی میشوند.......
دل غارت شد به تماشای نگاهت
حلول ماه در سیاهِ مستِ نگاهت...
لبان تو همان شکوفه انار است که در قلبم رویده
شعرهایم تا آسمان برایت قد می کشند باید روح بزرگی داشته باشی
به یمنِ حضورش زمستان م بهاران ست اِسفند
عشق تعریف های مختلفی داره اما برای من فقط تویی...
بهترین ملودی دنیاس، صدای نفسات تو بغلم...
به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ
شبیه بارانم هرروزی که نباشی می بارم
مرا بوسیدی من شعر شدم .. تو شکوفه..
گیسوان خورشیدیت تاب دهی... بهار میشود
گونهِ اش؛ گل انداخته بود درست؛ مثل: دامن گل گلیِ اش! زیبا بود....
هرصبح سرریز میشود شعرهای سپیدم بر دفتر سیاهِ چشمانت
حوالی من،جز قهوه چشم هایت، رنگی نیست
حوالی چشمانت فصل گلریزان است نوید تمام شکوفه های بهار
نام دیگرم، گل مریم، تو،مرا عشق بخوان
تو همان هیچی که هر بار از من پرسیدند به چی فکر میکنی گفتم هیچی...
قدر تمام عمر بشر دوست دارمت
مثل نفس هایم دوستت دارم همانقدر بی اختیار همانقدر تا پای جان . .
هرچه غم، ذهنِ مرا خسته و مغشوش کند یک نفر هست به درد دل من گوش کند...