به تو بنده نفسم
جون به جونم کنن جونم به جونت بنده
کسی جاتو نمیگیره تو قلبم
بانوی ترمه پوش ، غزل ها فدایتان آیا وکیلم عشق بریزم به پایتان
تو وقتی هستی،ثانیه به ثانیه این زندگی معمولی میشه،بهشت
من عاشق لحظههای با تو بودنم
می شود این زمستان را جور دیگری دوست داشت و این بار پای تولد تو در میان است...
غروب جمعه که می شود بیشتر از هر وقتی بهانه بودنت را میگیرد
داشتنت را شُکر دلبر جان
در دلم عین حقیقت یکهتازی میکنی پشت بر دنیای بی رحمِ مجازی میکنی
خوشبختم چون تو رو دارم
جمعه ها شرح دلم یک غزل کوتاه است که ردیفش همه دلتنگ توام می آید...
جات توی قلبمه
نازت ای دلبر خوش چهره کشیدن دارد
جمعه خودش یک عاشقانه ی غمناک است
الهی بمونی برام
شب، با واژه ها بخیر نمی شود مگر در کنار ُتو ️️️
عشقمون دقیقا اونجا کلید خورد که خندیدیو فهمیدم خندت با بقیه فرق داره
نه تنها تو را دوست دارم بلکه تمام ذرات تنم تو را میخواهد
و مرا جز تو دگر هیچ کسی یار نمیشود
گرمای دلمی عشقم
تو مقدمه و پایان نامه ی قلبمی
چشای تو خدای قلب منه
چه بی تابانه میخواهمت