شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
از بالشِ زیر سرم متشکرم!نقش بازوی یار را بازی می کند....
خواهشاً وقتی یه نفر یه کاری براتون انجام میده حداقل تشکر نمیکنید نگید وظیفه بود هیچکس وظیفه ای در قبال شما نداره و اگر کاری براتون میکنه از لطف و محبت و مهربونیشه...
میان تمام تشکر هایى که از افراد می کنیمبابت حضورشان در زندگى مانگاهى هم تشکر کنیم از برخى افرادبابت رفتن شان از زندگى مان که اگر نمی رفتندافراد بهتر از آنها، هرگز فرصت حضور داشتندر تقدیرمان را پیدا نمی کردندگاهى یادشان کنیم و در دل بگوییم: مرسى که نیستى......
بگذار یک چیزی را صادقانه بگویم!تو نمیتوانی شب را تا صبح گریه و زاری راه بیندازی و صبح را تا هنگامی که توانش را داشته باشی بخوابی!با این کارها نمیتونی از رویاهایی که داشتی و از آنها به هر دلیلی فاصله گرفتی فرار کنی!“رویاهایت”بخشی از وجود تو هستند.مطمئن باش در خوابت بیشتر از بیداری دیوانه ات می کنند...خواب،آرزوهایت را حذف نمیکندو گریه کردن تو را به هدف هایت نمیرساند!از یک جایی به بعد باید “شروع” کنیبه دیر شدنش فکر نکن!به “شتابی” ک...
اما تشکری بی پایان به خودم مدیونمبه کسی که بودم ، کسی که زندگی کردبا اینکه نمی خواست…....
ازدواج مرا بسیار شاد تر کرده است و من عمیقا عاشق همسرم هستم. من هر روز از خدا برای این موضوع تشکر می کنم....
ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه ، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.بابام می گفت:نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و ن...