متن حقارت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حقارت
پنداشتم سختگیرم، ولی
دیدم که دشوارتر بوده راه
رفتم، ز خود دورتر ایستادم
دیدم که حق داشتم بیگناه
از دور اگر خویش را بنگرم
جز زخم و درد و غمی بیپناه؟
ترسم که دیگر نماند توان
ترسم که افتد دلم در تباه
من سختگیرم؟ نه، این روزگار
با من نکردهست...
عطیه چک نژادیان
سخت این نیست که دشمن سر دارت بزند
سخت این است که معشوقه کنارت بزند
هیچ تا حال شده حرف دلت را بزنی!
او به تو تهمت بیجای جسارت بزند
هیچ دیدی که کسی آمده باشد از راه
بنشیند به دلت دست به غارت بزند
هیچ تا حال شده عشق...خودش...
در حال بارگذاری...