دلم دیگر با خودم راه نمی آید هر روز پرسه میزند در خیال تو...
لذت دنیا کم نبود اگر غم نبود .... تهی از زندگی با خیال تو زنده ام ... بی تردید آرزوی منی دل زنده به امید دیدارت می گذرانم ثانیه های مرده را
عمرِ خوشبختیمون کوتاه بود عزیزِ دلم اما برایِ من، برایِ یک عمرم کافیه من با خیالِ تو بقیه یِ زندگیمو سر می کنم...
ﺑﺎ ﺧﯿال ﺗﻮ .. ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺧیﻠﯽ ﻫﺎ ﺷﺪﻩ ام دلم کمی نم نم باران و یک عالمه ت️و میخواهد ️️️
- من و خیالِ تو ؛ موسیقیِ ملایم رویا پرواز چشم هایم را بسته ام لبخندی نشسته بر کنجِ لبانم... شاید رهگذرانِ دیوانه ام پندارند بی خیالِ نگاه و پندارِ آنها من دوست دارم به تو فکر کنم...
گفتى بگو که در چه خیالی و حال چیست ؟ ما را خیالِ تو است ، تو را در خیال چیست ؟