متن دلنوشته عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته عاشقانه
فاصله پهنای دوشانه ات زمستانی ست
بهنگام نوازش هایم
ونگاهت برایم گرمای تابستان است
لطفا مرا دعوت کن به میهمانی بوسه غنچه باز شده لبهای بهاری ت
آخر تمام فصل ها در تو تعریف شده اند عشق پائیزی م ...
✍️رضا کهنسال آستانی
و در آن هنگام که مفتونِ شکوهِ نگاهت شدم؛
عشق معنا گرفت
به راستی که زبان به چه کار آید وقتی؛
تلاقیِ دو چشم، مثنویِ هفتاد منِ دیگری ست؟!
...
آمدی تا مَن زِ مَن خالی شود
یک مَنِ سرکش بمیرد
تا که مَن عالی شود
شیما رحمانی
بعضی آدما انگار مهره ی مار دارن
انگاری با یه نگاه طلسم میکنن و بند دلتو به خاطرشون گره میزنن ، گره ی کوری که حتی دندون منطق هم نمیتونه بازش کنه.
مهارت عجیبی تو ثبت ثانیه های زندگیت به نام خودشون دارن جوری قلب و ذهنتو اشغال میکنن که...
قشنگی دنیا به داشتن کسیه که تو رو میفهمه
کسی که بودنش بهت اطمینان خاطر میده
کسی که نمیزاره غم به دلت بشینه، واسه حال خوبت هر کاری میکنه
کسی که دلتنگیاتو درک میکنه و میشه سنگ صبورت
قشنگیه دنیا به داشتن کسیه که دوستت داره، دوستش داری، با شادیات...
طو را جوری دوست دارم ک
اگر ی روز بخوام از آدما فاصله بگیرم یا ازشون دوری کنم با خودم میبرمت ۔
جوری دوستت دارم ک هیچ وقت از بقل کردنات ،نوازشات ،حرفات ،صدات ،فرم نفس هات ، هر چیزی ک مربوط ب طوئه،خسته نمیشم ۔
جوری دوستت دارم ک...
کاش میدانستی؛دوریت!نه تنها دلبستگی ام را به تو کمتر نکرد،بلکه بیشتر از هر زمانی حال و هوایت تمام وجودم را به خود پیچیده است.
✍سارا عبدی
و شبی هم من عشق را یافتم
آن شب آسمان از محنت ابرها سنگین بود.
و ماه، کامل می تابید.
در هیاهوی سکوت نیمه های شب
کسی آرام در گوشم زمزمه کرد:
آن ستاره را می بینی؟ درخشان و زیباست.
رد نگاهش را که پیمودم
به آینه رسیدم.
مرا قاب...
با کدامین الفاظ تو را وصف کنم!؟
چگونه جنگل های کلاردشت و زرد و نارنجیِ به هنگامِ غروب خورشید را در یک کلمه جای دهم که بشود چشمانت...
یا چگونه از رقصِ پیچک وارِ موهایت بگویم؟!.
هنگامِ وصفِ تو
واژه ها عاجز می شوند
فرهنگ لغت به هم می ریزد...
کاش میشد بهت بگم
که من قرار نیست جایی برم،
قراره تا آخرین لحظه زندگیت
گرمای تن منو دایره وار دور وجودت حس کنی...
حتی اگه ازت دور باشم..
کاش میشد بگم من آدم موندنم،آدم کم نیاوردن آدم تورو خواستن...آدم عاشقانه های تو
و هیچکس نمی تونه جای منو...
کاش می شد روی ماهت رو نگارم من ببینم
روزها وساعت ها کنارت بنشینم
من باشم و تو و موج دریا و ابر باران
دور از همهمه وچشم ها خدایا میشود
می رَوی
اَما نِمیدانی با رَفتَنَت
تَمامِ وُجودَم را با خُود میبَری
دَریغا اَز اینکِه نَزد تو شِکایَتی کُنَم
اَما بِه مَن قُول بِدِه
دَر دوریِ مَن مُراقِبِ وُجودَم باشی.
نگارم!
از تو که می نویسم
عطر شب بو اتاقم را می آکند.
تو کنارم نشستی و غزل هایم را می سرایی
و من با تو ردیف که هیچ قافیه هم کم نمی آورم.
شهناز یکتا
من عاشق همان لحظاتی هستم
که در نامه هایت با کلمات مرا نوازش می کنی
مگر از این احساس بهتر هم هست...
من از تو آویخته ام ، از چادر نماز شبت
که پر از شکوفه های بادام است.
دوست دارم تمام نفس هایت را در گوشم زمزمه کنی ، ای روح مقدسی که تسخیرم کرده ای.
شاید آدمی به زمین تبعید شده است، اما من بهشت را روی همین زمین یافتم....
وقتی به تو فکر میکنم
شگفت زده میشوم
نگاهت
صدایت
رنگ مویت
خط لبت
تمام اینها دست به دست هم
می دهند تا مرا به سوی
شگفتی بکشانند
من تمام احساس و عشقم رو به پای تو میریزم
تا هیچوقت کسی مثل من نتونه دلتو بلرزونه،
تموم واژه هارو برات پشت سرم هم صف میکشم و از عاشقانه هام برات می نویسم
تا دیگه هیچ کلمه ای قلبتو اکلیلی نکنه .
اونقدر وجودت رو سرشار از آرامش میکنم...
در پس این همه زخم عمیق
و دردهای رو به صعود
برای تو می خندم...
برای تو جنگل وحشی دلم اهلی می شود.
خلوتگاه سایه ام با شب بی ستاره
آفتابگردان می شود رو به سوی طلوع تو...
اصلا
فرشته می شوم و قلب ساعت ابری را
به وقت رنگین...
❤️🥀
تو خنکی اونور بالشتی،
چای بعدکار،
سیگار نیمه شب،
تو اولین بارون پاییزی،
بوی کتابای نو،
بغل شدن، وسط گریه،
بوی خاک بارون خورده،
تو شیرینی اولین حقوقی
بوی خوب لباس نو
تو بوی یاسی
آب رو آتیش
رنگین کمون بعد بارون
تموم چیزی که من از دنیا می...
ای تنها بهانه نفس ها یم
تا کی در حسرت نگاهت باشم؟
پس کی از کوچه پس کوچه های
دلتنگی عبور می کنی؟