متن عرشیا رمضانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عرشیا رمضانی
من خیلی آرومم همه چیز مرتبه آرومم دقیقا مثل آب ۹۹ درجه ...!
خودش را به آتش کشید
کسی که نیمه پر لیوانش بنزین بود!
همه جای جهان مقدس است
با از دست رفتن یک کشور همه دنیا از دست میرود
مانند بادکنکی که به هرجای آن سوزن بزنی تمام آن نابود خواهد شد
( عرشیا رمضانی)
سخت ترین انتظار اون زمانی هست که منتظر برگشتن چیزی یا کسی هستی که سخت به دستش اوردی ولی آسون از دستت رفته بی دلیل بی خبر بدون نشونه سخت ترین انتظاره چون عقلت میگه برگشت غیر ممکنه ولی ته دلت هیچ وقت نمیخوای باورش کنی و فقط میتونی تا...
وقتی قهوه میخوری از تلخیش لذت میبری اما وقتی بادوم میخوری اگه تلخ باشه میندازیش!چون از بادوم انتظار تلخی نداری!
بحث، بحث انتظاره همین ...
چقدر ناگهان همه دنیای یک آدم
در یک روز تنها در چند ساعت
از بین میرود تمام رویاها و تمام آرزو هایی که چیزی نمانده بود تبدیل به واقعیت شوند به ناگهان ناپدید میشوند و جای خود را به غم و احساس ناباوری میدهند
چقدر راحت یک انسان از اوج...
و درد به مویرگ هایمان رسیده بود
اما هنوز لبخند میزدیم
منتظر باشیم
اما معطل نشویم
تحمل کنیم
اما توقف نکنیم
قاطع باشیم
اما لجباز نباشیم
صریح باشیم
اما گستاخ نباشیم...
بگوییم آری
اما نگوییم حتما
بگوییم نه
اما نگوییم ابدا
شکست بخوریم
اما دوباره تلاش کنیم...
ثانیه ها و دقیقه ها و ساعت ها و روز ها و هفته ها و ماه ها و سال ها در انتظار رسیدن به مقصدی هستیم که فکر میکنیم به خوشبختی میرسیم مقصدی که هرگز وجود ندارد مثل لبه کره زمین! خوشبختی لحظه لحظه همین مسیر هاست
همیشه خواستن به معنی توانستن نیست
توانستن خیلی وقت ها لازمه خواستن است
باید بخواهیم که بتوانیم و باید بتوانیم که بخواهیم فقط هر کدام بستگی به شرایط دارند
اشک ها حرف هایی هستند که هیچ وقت گفته نمیشن...
فردا اگر روز خوبی بود
مرا برای دیدن باران،
برای قدم زدن کوه های پاییزی،
برای رقصیدن در برگ ریز،
برای دوست داشتن
بیدار کنید؛
از گریستن خسته ام؛
از رنج ها، خسته تر...
نظام اقتصادی جهان باید متحول شود
و گام اول این تحول غیرمتمرکز کردن سیستم مالی هست که توسط بلاکچین و رمز ارز ها در حال انجام است
از یک سنی به بعد، زیاد حرف نمی زنی، زیاد ذوق نمی کنی، زیاد نمی خندی و زیاد به دل نمی گیری.
از یک سنی به بعد، منطقی می شوی، دنبال عشق نمی گردی، موزیک های تازه گوش نمی کنی، لباس های ساده می پوشی، رنگ های ساده انتخاب می...
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است .
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند
اینطور فکر کنیم....
شاید برفها نشانه ی اعتراض خداست ، شاید یک فرصت است یک شانس!!!
خدا پاک کنش را برداشته و میکشد به روی همه ی بدی ها...
پاک کن سفیدش را می کشد ....به روی من..... به روی تو
به روی زشتی های خیابان ها.... و همه جا...
چقدر زیباست
کسی را دوست بداریم
نه از رویِ “نیاز”
نه از رویِ “اجبار”
و نه از رویِ “تنهایی”
فقط برای اینکه …
ارزشِ “دوست داشتن” دارد