پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
دست وُ دلم میلرزه نبینمت یه لحظه!لبات اگه بخنده به گریه هام می ارزه!شب شد وُ گیج وُ خستمسوگلی یه نگاه کنمن به سازِ تو برقصم!نگو دیره… نه! نگو دیرهدلِ من آروم نمی گیرهآخه بگو توی دلِ من کی می تونه جاتو بگیره؟..._برشی از ترانه...
هر چه در خاطرم آید ؛ طُ از ان خوب تری..♡دوستت دارم...
تو مرا یاد کنی یا نکنی ، باورت گر بشود،گر نشود حرفی نیست...اما...!!نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست.🍂💔...
سوگلیبهارتوییدرختانبیهودهبیدارشده اند......
تو مثل سوگلی های قشنگ زمستان می مانیسرد ، بارانی آفتابیبه اندازه ی شیرینی یک خواب زمستانی در میان بازوانتتو به تنهایی اندازه ی زیبایی های زمستان زیباییآنقدر زیبایی که آدم دلش می خواهدبا باران در آغوشت بگیردبا کوچه در آغوشت بگیردبا برف در آغوشت بگیردو در میان بازوانت زمستان را عاشقانه تماشا کند....
عنوانِ انشاء: "من اگر در زمان قاجار بودم"یک ساعتی ست که صفحات و لینک های مرتبط با " زنان_در_دوره_ی_قاجار " را بالا و پایین می کنم و عکس ها را دید می زنم و به این فکر می کنم که اگر همین صد و خُرده ای سالِ پیش، مثلاً در دوره ی ناصرالدین_شاه_قاجار به دنیا می آمدم سرنوشتم چگونه بود.دیدم بعید نبود در یکی از سفرهای استانی اش دستِ منِ سرکشِ بلبل زبان را بگیرند و ببرند قاطیِ خیلِ عظیمِ زنانِ حرمسرا!بالحتم می دانید که سلیقه ی شاه...
+ سوگلی ؟اصن مگه آدم از دنیا چی میخوادجز یه خیابون زیر بارونیه لیوان پر چایی ویه آدم که یکم بفهمدش ؟...
دلبرم چاق که نه / باب دل یار شده مثل آن سوگلی دوره ی قاجار شده...