تو مثل دلبری های پاییز می مانی آدم نمی داند نگاهت کند یا کوچه به کوچه عاشقانه در آغوش بگیرد...
دستم به بودنت نمی رسد. اما بگذار سر بسته از دلم برایت بگویم طوری دوستت می دارم که هر شبانه روز بی آنکه ببینمت بی آنکه ببوسمت بی آنکه لمست کنم بودنی ترین بودنیِ شخصِ جهانم شده ای...
گاهی بیا.. گاهی جوری عاشقانه بیا... که بی آنکه ببینمت. و بی آنکه حضورت را لمس کنم. آنچنان غرقِ عطر آغوشت شوم که از تبسمِ عشق خدا هم به این همه عشق و به این همه دوست داشتن.. حسودی اش شود.. بعد هر جا که دلت خواست برو.. فقط گاهی...
و تو خلاصه ای هستی از تمام آنچه که دلم برای یک عمر دیوانگی.... و زندگی و دوستت دارم می خواهد...
همیشه که قرار نیست من بگویم یک بار هم تو بگو اصلاً هر چه دلت می خواهد بگو مثل یک شب بخیر با طعم بوسه مثل یک بوسه با طعم دوستت دارم.....!! ️️️
و چه آرام... با غزل های دو چشمان قشنگَت دلم ریخت بهم...!
تو مثل سوگلی های قشنگ زمستان می مانی سرد ، بارانی آفتابی به اندازه ی شیرینی یک خواب زمستانی در میان بازوانت تو به تنهایی اندازه ی زیبایی های زمستان زیبایی آنقدر زیبایی که آدم دلش می خواهد با باران در آغوشت بگیرد با کوچه در آغوشت بگیرد با برف...
آغوشم قشنگ ترین پیانوی دنیا می شود وقتی تو نت های تنم را با عشق عاشقانه می نوازی.....
بعضی حرف ها را باید پیچیده گفت... مثلِ همین صبح بخیرهایت باید نفس نفس؛ بوسه بوسه بغل بغل؛ ترانه وار ... مفصل، صبح بخیر گفت. ️️️
گاهی دوستت دارم و گاهی دوست ترت میانگین را که بگیری برایت جان می دهم .....
شب ترانه می شود نفس می شود ، بخیر می شود و مثل ماه در آغوشم میرقصد و می غلتد وقتی تو با دوستت دارمهایت دم گوشم آرام آرام لالایی بخوانی و من با بوسه هایم لحظه هایت را بخیر کنم... ️️️
مرا سرمه کن به چشمهایت بگذار ببینمت نگاهت کنم بوسه باران بنوشمت....! باور کن من عشق را همان اندازه که تویی میخواهم...
مرا سرمه کن به چشمهایت بگذار ببینمت نگاهت کنم بوسه باران بنوشمت....! باور کن من عشق را همان اندازه که تویی میخواهم...️
و گاهی قشنگ ترین ترانه ی جهان،همان ترانه ای ست که تو با مداد رنگی چشم های قشنگت هزاران دوستت دارم را روی رخساره ی مژه هایم بی صدا عاشقانه نقاشی می کنی و من در طنینِ آهنگِ قلبم تو را فریاد فریاد بی صدا دوستت می دارم...
اصلا بیا علمی بگویم دوستت دارم مثلاً تو آخرین بوسه ی امشب را زیر پلکهایت بغل بگیر و بخواب و من به طعم هر چه تو️ بخواهی بغل بغل نگاهت می کنم ....! عشق ️️️
گاهی که نه...! همیشه عطر خواستنت ..,,, در هیاهوی آغوشم زیباترین وقت بخیرهای.، آغوش من است...
تو قشنگ ترین رویای عاشقانه های منی درست مثل رویایی که هر صبح از زیر پلکهایم عاشقانه پر می کشد و شانه هایم ساعتها عطر موهای تو را می دهد !!. ️️️
تو مثلِ ️ دلبرهای بهار می مانی می خندی عشق جوانه میزند.
تو اردیبهشتی ترین بانوی منی تو را باید هر روز مثل بهارنارنجهای خوش عطر از شاخه گل عشق عاشقانه چید بوئید بوسید و چنان عاشقت بود که با هر نگاه به ایوان چشمهایت عطر و بوی عشق ..از چشمهای باران سرازیر شود..
شب بخیر های تو ملافه ی گرم و عاشقانه ایست که من هر شب روی تن بیداری هایم می کشم و چشمهایم را زیر چتر احساست به گردش قصه ها می فرستم
همین جان گفتنهایت گاهی چنان از دلم دل می برد که انگشتانم به هوس آغوش گرفتنت همدیگر را بغل می گیرند و پلکهایم به شوق بوسیدنت همدیگر را بوسه باران می کنند
تو همان حس عمیقی که وقتی عاشقانه نگاه می کنی آدم دلش می خواهد نفسهایش را در سینه حبس کند و از بلندی نگاهت خودش را در آغوشت رها کند...
. دنیا در نگاهم همان یک لحظه می شود وقتی با چشمان مخملینت از پنجره ی عاشقی عاشقانه نگاهم می کنی و با پلکهایت نگاه به نگاه بوسه باران بدرقه ام می کنی و نبض جهان را این همه عاشقانه در دست می گیری. ️️️
و عشق شانه ی مردانه می خواهد...و من شانه های تو را فقط تو را..️