پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
صبح آمده، ای دختر شیراز بیا!چون کبک دری دلبرِ طنّاز بیا !با عطر گل سرخ به هنگام بهارتا ساحل عشقمان به صد ناز بیا! بادصبا...
تابنده چو خورشید جهانی به دلمعطرِ گل ناز و ارغوانی به دلمبا نم نم باران بهاری ای عشقهر صبح تو آهنگ بنانی به دلم بادصبا...
عید من بهار لبخند توست که بذر عشق را شکوفا می کند...
بهار که رفتن اسفند و آمدن فروردین نیست ! بهار یعنی جای بوسه های مردی که تو باشی روی گونه های زنی که من باشم شکوفه بدهد !...
بهار یعنی حصار ها را برداریمدر میان شقایق هاتو ولو شوی در آغوشم ومن رد شکوفه ها را در مو هایت پیدا کنم...
از لمس سرانگشتان دستان توست که بهار در من شکوفه می زند...
اینقدر عطر ِآغوشت عمیق هست... تا عمق وجودم فرو رفتهیقین دارم "تو" با بهار آمده ایاین طور ...دل بُردن را فقط ،فصل بهار خوب بلد است....
جوری بیا بهار تو را نبیند،خجالت بکشدآخر تو خیلی قشنگی!افشین صالحی...
بهارم می شوی جان دلم قراراست ماننددرخت ریشه کنم شکوفه دهم ،برایت زندگی باشم...
آمدیعطر تنت پیچیدو ناگهان بهار شد ........
بهار من تویی همین که می آیی و قلبم بی تاب و سبک میشود به یُمنِ مقلب القلوب حضورت!آه محبوبِ شورانگیزمتنم ،و سینه ام؛چه دلبرانه مست می شوند ؛از سنبل های لوندو بنفش نگاهت!ای نابترین اتفاق!تو متولد میشوی در آبگینه های سبز نیازم از برای خواستنت در هفت سین عاشقی مان!از محول الحول غنچه های نوروزی نگاهتتامدبر الیل و النهار دستانت در دشت راز آلود دستانم تا که بشکفاند هزاران دوستت دارم را در باغ های رو به بارانِ امروز و فرداهامان!باید ب...