متن عشق کهنه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق کهنه
عشق که کهنه می شود اَلو می گیرد
گاهی بوی نا می گیرد کهنه اش... اما هنوز لطیف است
گاهی یواشکی می آیم صندوقچه ی پراز عاطفه
و احساس و خاطره و عشق را که با عقل تو اَمان بود را بازش می کنم تا هوایی بخورد
با بوی نا...
عشق قدیمی یک اگزماست
ملتهب شدن پوست خاطرات،
ریزش اشک در یک چاراه شلوغ بعد از شنیدن یک عطر آشنا...
زدن قارچ های مزمن تنهای در حال گز کردن پیاده روهای یکطرفه...
قرمزی و سوزش چشم به علت باز نکردن چتر بعد از هر بارش بی دلیل باران...
زدن کهیر...
رفتی بدون یک خدا حافظی ی دیگر
من ماندم و سیگار و دود و برج خاکستر
من ماندم و این درد جانفرسا و یک گوشه
با خاطراتت می شوم گم توی هر دفتر
تنها درون خانه با خود عالمی دارم
از ابتدای پنجره تا انتهای در
با حس بد هر...