متن غریق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غریق
ما را مُرده به دنیا نیاورده اند؛
مارا به دنیای مردگان آورده اند.
کالبد هایی که روحشان را،
خرج درآمد زایی کرده اند!
- کتایون آتاکیشی زاده
یخِ قابِ سرمازده ی چشمانم را
با انعکاسِ لبخندِ گرمت آب کن
که بهار تشنه ی باران است :)
- کتایون آتاکیشی زاده
سال برای نو شدن،
به انگیزه ای تازه نیاز دارد
نه گردشِ پرتکرار و بی ثمر زمین!
- کتایون آتاکیشی زاده
سرخی چشم هایم بی دلیل نیست
من اشک های زیادی را قبل از سرازیر شدن
در بدو تولدشان،
به قتل رسانده ام! :)
- کتایون آتاکیشی زاده
بهار میشوم ..
شاید آنکه با سرمای نگاهم از من کوچ کرد
با گرمای قلبم به من بازگردد...
- کتایون آتاکیشی زاده
شکوفه ها به معشوق خود بازگشته اند
همه جا مرتب و تمام شهر تزئین شده است
عکس هایت را بیش از گذشته برق انداخته ام
به فاصله رسیدنت، چای هم دم خواهد کشید
همه چیز برای آمدنت مهیا است..
بهار من می شوی؟!
کتایون آتاکیشی زاده
دلی که برای تو به تنگ آمده باشد
هم قد و قواره هیچ عشق دیگری نخواهد شد :)
- کتایون آتاکیشی زاده
معتادِ تنهایی را
میان مردم می برند
و در کمپِ ترکِ خویشتن، به کشتن می دهند..!
- کتایون آتاکیشی زاده
شب
وادی خاموشان است
همان هایی که جانشان را تا صبح
با اشک های سرازیرشان ،
از جسم خود جدا می کنند...
- کتایون آتاکیشی زاده
فکر می کنم کنار تو بودن ی حسی رو تو قلبم بوجود آورده.
حسم مثل ی نوزاد تازه به دنیا اومده است.
ی نوزاد که فکر می کردم نابینا ست چون تو تاریکی محض قلبم متولد شده و ناشنوا ست چون هیچ چیز نشنیده و فقط تو رو حس می...
من بین تمام دل مشغولی هایم
فراموش نمی کنم که دوستت دارم هارا باید یادآوری کرد
اما می دانی مشکل کجاست؟!
من هرچه روی موشک کاغذی برایت شعر عاشقانه نوشتم
از آینه عبور نکرد و به دست تو نرسید :)
- کتایون آتاکیشی زاده
فکر میکردیم همیشه هستیم و هیچ وقت برای محبت به خودمون دیر نمیشه
فکر میکردیم وقت هست که بعدا نگران خودمون بشیم
یا ی فردایی که هیچ وقت از راه نرسید به خودمون بگیم که ایده آل نیستیم اما همین جوری هم لایق دوست داشتنیم و برای اثباتش از خودمون...
زیباترین گره
گره ی موهای توست
چون به بهانه ی آن ها هم که شده
هنگام کلافگی
مو و شانه را به من می سپاری...
-کتایون آتاکیشی زاده
غروب از آن هنگام دلگیر شد
که خورشیدی که با آرزوی قدم زدن با ماه طلوع کردن بود
چاره ای نداشت جز اینکه با همان آرزو غروب کند...
-کتایون آتاکیشی زاده
لاشه دلی اگر پیدا کردید
متعلق به من است...
بیارید برایش
مراسم ترحیم بگیریم...
-کتایون آتاکیشی زاده
مثل همه ی مرگ ها
روزی خواهد رسید که روحمان هم سراغمان را نخواهد گرفت...
اما ما لبخند بی جانمان را حفظ خواهیم کرد!
-کتایون آتاکیشی زاده
در حضور دیگران گریه نمی کنیم
زیرا از درک نشدن می ترسیم
مدتی است اشک هایمان در خلوت هم جاری نمی شوند...
ما از درک کردن خودمان هم عاجز شده ایم!
-کتایون آتاکیشی زاده
تنها هوای باقی مانده در این خانه را
در لباسِ جا مانده ٔ تو جست و جو می کنم
نفس منقطع می شود
دل تنگ
و پیراهن خیس
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده