متن قلم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات قلم
افسون قلم
نقش دو جهان جوهری از نون قلم بود
خورشید خرد پرتو افسون قلم بود
تصویر خیال تو که لبریز تماشاست
تندیس تراشیده و موزون قلم بود
آنجا که نوشتم غزل چشم سیاهت
با رقص درآمیخته در خون قلم بود
عاشق شدنم را به کسی قصه نکردم
تا محرم...
نوشتن عادی نیست...
کسی شروع به نوشتن می کند که بر لبهٔ پرتگاه نغمهٔ مهر سر دهد ...
کسی شروع به نوشتن می کند که بی بال رویای پرواز دارد...
کسی که لب سخنش را با نخ اجبار دوختند و حال قلم سکوتش را فریاد می کند...!
یلدا حقوردی
در حال بارگذاری...