متن مجتبی شریف
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مجتبی شریف
─═┅✫✰🍁✰✫┅═─
♡ دخترِ کوفی ○
این هفته امامزاده پیداش نشد باز
تا پرده بیاندازم از آرامشِ این راز
ای وای نطنز باشی و یار نباشد
رسوا شده پنج شنبه بازار نباشد
من عاشقتم دختر بی حوصله ی سرد
مردی که تورا محکم محکم بغلت کرد
هر لحظه ڪه دیدی صنمی...
من در دهانت زندگی کردم
روی زبانت زندگی کردم
تو زیر دندان رقیب و من
با استخوانت زندگی کردم
۸ را نیازار این که رسمش نیست
دل را نرنجان اینکه راهش نیست
قصد یورش داری به قلبی که
جز تو سِپَر توی سپاهش نیست
اینقدر بد کن آخر بازی
تا...
غزل (که تو باشی)
بارانِ غزل ها شده بارون که تو باشی
لیلای نظامی شده مجنون که تو باشی
بین خودمان باشد از این دسته ی گنجشک
یک دانه پرستو زده بیرون که تو باشی
دوربرت از دم همه راحت همه ولگرد
یک جُرمِ قشنگی شده قانون که تو باشی...
اصلا ب کسی چه من وتو درتب عشقیم
ما پایه ی هر روز هم و هر شب عشقیم
اصلا به کسی چه دل ما تاب ندارد
در موج زمان حسرت قلاب ندارد
ماه بغلی چشم عسلی دختر کوفی
من مثنوی گیجم و تو کل حروفی
من منتظرت میشوم از پارک...
غزل «دامن» 😊
جز پیش من پیش کسی دامن نپوشی
عشقم لباسِ باز و مُستهجن نپوشی
رسوا شدی ترشیدی از چشمم نبینی
لولو شدی چادر سر خرمن نپوشی
با خواهر دیوانه ات ابیانه رفتی
با دُکمه های باز ، پیراهن نپوشی
با آن کمر که امپراطورش شریف است
قبل از...
کاسه
هم راز خدا شدیم چون فاش شدیم
شب بود خطر بود که خفاش شدیم
با گریه به دست و پای عشق افتادیم
با عشق نشستیم که عیاش شدیم
اندازه خورده برده هامان بودیم
خوردند و بردند که کلاش شدیم
ما کوسه ولی ریز تر از ماهی عید
ما کاسه...
صایٔب نشدم شعر بگویم ڪہ بخوانی
نیما نشدم نو بنویسم ڪہ بم انی!
حافظ نشدم مُخ بزنم رُخ بگشایی
سعدی نشدم دل بکَنَم ؛ تا بستایی
مُلّا نشدم رڪعت سه ، بوی تو آید
در حین نمازم خَمِ ابروی تو آید
آرش نشدم تیر به پایت بزنم حیف
لیلا نشدی...