زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
اشعار به چاپ رسیده مجتبی شریف
خواننده شاعر نویسنده
─═┅✫✰🍁✰✫┅═─
♡ دخترِ کوفی ○
این هفته امامزاده پیداش نشد باز
تا پرده بیاندازم از آرامشِ این راز
ای وای نطنز باشی و یار نباشد
رسوا شده پنج شنبه بازار نباشد
من عاشقتم دختر بی حوصله ی سرد
مردی که تورا محکم محکم بغلت کرد
هر...
متن مجتبی شریف
من در دهانت زندگی کردم
روی زبانت زندگی کردم
تو زیر دندان رقیب و من
با استخوانت زندگی کردم
۸ را نیازار این که رسمش نیست
دل را نرنجان اینکه راهش نیست
قصد یورش داری به قلبی که
جز تو سِپَر توی سپاهش نیست
اینقدر بد کن آخر بازی
تا آخر این قِ...
متن مجتبی شریف
غزل (که تو باشی)
بارانِ غزل ها شده بارون که تو باشی
لیلای نظامی شده مجنون که تو باشی
بین خودمان باشد از این دسته ی گنجشک
یک دانه پرستو زده بیرون که تو باشی
دوربرت از دم همه راحت همه ولگرد
یک جُرمِ قشنگی شده قانون که تو باشی
یک حادثه سر میزند...
متن مجتبی شریف
اصلا ب کسی چه من وتو درتب عشقیم
ما پایه ی هر روز هم و هر شب عشقیم
اصلا به کسی چه دل ما تاب ندارد
در موج زمان حسرت قلاب ندارد
ماه بغلی چشم عسلی دختر کوفی
من مثنوی گیجم و تو کل حروفی
من منتظرت میشوم از پارک بیایی
با کفش طلا و بدن مارک بیایی
...
متن مجتبی شریف
غزل «دامن» 😊
جز پیش من پیش کسی دامن نپوشی
عشقم لباسِ باز و مُستهجن نپوشی
رسوا شدی ترشیدی از چشمم نبینی
لولو شدی چادر سر خرمن نپوشی
با خواهر دیوانه ات ابیانه رفتی
با دُکمه های باز ، پیراهن نپوشی
با آن کمر که امپراطورش شریف است
قبل از ع...
متن مجتبی شریف
کاسه
هم راز خدا شدیم چون فاش شدیم
شب بود خطر بود که خفاش شدیم
با گریه به دست و پای عشق افتادیم
با عشق نشستیم که عیاش شدیم
اندازه خورده برده هامان بودیم
خوردند و بردند که کلاش شدیم
ما کوسه ولی ریز تر از ماهی عید
ما کاسه ولی داغ ...
متن شعر
صایٔب نشدم شعر بگویم ڪہ بخوانی
نیما نشدم نو بنویسم ڪہ بم انی!
حافظ نشدم مُخ بزنم رُخ بگشایی
سعدی نشدم دل بکَنَم ؛ تا بستایی
مُلّا نشدم رڪعت سه ، بوی تو آید
در حین نمازم خَمِ ابروی تو آید
آرش نشدم تیر به پایت بزنم حیف
لیلا نشدی عشق صدایت بز...
متن شعر
هرچه هستم از بدِ تقدیر طراحی شده
از جوانی سرنوشتم پیر طراحی شده
آرزوهایی که هی از واقعیت دور ماند
تا ابد از عَمد با تاخیر طراحی شده
رفتم از آوارگی هایم بخوانم دیر شد
مَرد از سر تا تهش تحقیر طراحی شده
رفتم از بیچارگی بالا رسیدم تا خودم
دی...
متن شعر