متن نسرین حسینی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نسرین حسینی
در فصل زرد
پشت دیوار سکوت
به جرم پایکوبی
اسیر شد
دختر عصیان
با تولد ی دیگر
ایمان آورده ام
به فصل سرد
نسرین حسینی
دوباره صبح شدو دلم تورا اشاره میکند
ببین برای بودنت دل استخاره میکند..
رَوَم به سجده و دعا برای ماندنِ، تو بَر ،
دو دستِ درقنوت من ،خدا نظاره میکند
نسرین حسینی
منو یک کلبه ی چوبی ،
درون جنگل پرتی و
دوراز هر هیاهویی
ونور کوچک شمعی برای شب ،
همین کافیست،
ای آرامش روحم
نسرین حسینی
شعرهایم بوی دلتنگی گرفتند
گیسوانم در باد.
وخود شانه برشانه نسیم
نه دلسرد از زمانه ی پردرد وآه م، ونه آنچنان دلخوش ،
در این زمانه ی سرد ودلگیر که بال پروانه هارا میبندند
ومن محکومم به شکستن شاخه ها ومجبور به شنیدن صدای گریه ی پرندگان وشاپرک ها ......
یک عمر همیشه های وهو می کردی
دل را الکی بهانه جو می کردی
من لحظه به لحظه گرم عشقت، تو ولی
معشوقه ی تازه جستجو می کردی
نسرین حسینی
زاگرس
تردیدی را
مهمان دردهایم کرد
و درختان بلوطش
بوی دلتنگی خاطراتی گرفتند
که در مسیر زاگرس جا گذاشته بودم
نسرین حسینی
تمام کردم باخودم
تمام تو را
نسرین حسینی
من کجا و پرستش
خدایان خیالی کجا
من تمام زندگیم
درپرستش سایه ها بودم
سایه توکجاست..؟
ای خیال باطل من...!
نسرین حسینی
سقط کردند ریشه ها را
در آسمان بوسه زدند برماه
دردی در آبستن دیگر
زایش اندیشه در طلوع
انسانیت
نسرین حسینی
آخرین جمعه پاییز منی
تو نقاب از رخ رنگین بردار
نسرین حسینی
این واژه های تب دار
و عمق هذیان پنجشنبه ها
را هیچ بارانی نمیتواند
پاشویه کند
وقتی پای نبودنت
در میان باشد !
نسرین حسینی
بر پوست تمام ثانیه ها
نوشته ام به عشق
عمرم به پستوی بی تو بودن گذشت
و نیامدی
نسرین حسینی
اینجا هنوز زمستان است
کدامین گندمزار.. .
کدامین بهار....
اینجا قلب ها یخ بسته
تو از نرگس زار می گویی ...
نسرین حسینی