نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند برای اهل حرم، آب میسر کند داغ عطش بر لبش هر طرفش دشمنی باز در این مهلکه یاد برادر کند تشنه لب داده جان بر لب دریای آب خجل از روی او گشته دل آفتاب دست عباس چون جدا شد محشری در...
عجب گلی روزگار ز دست لیلا گرفت که تا قیامت گلاب ز چشم لیلا گرفت گل اش مشبک شده از دم تیغ و سَنان گل اش به خون غوطه ور، شدست چون ارغوان گل اش به دشت بلا شدست در خون تپان قرار و صبر و شکیب ز جمله دلها...
آب می گوید حسین، بی تاب می گوید حسین از سر شب تا سحر مهتاب می گوید حسین دیده می گوید حسین، نادیده می گوید حسین هر کجا باشد دلی غمدیده می گوید حسین یار می گوید حسین، دلدار می گوید حسین روز و شب هر دیده بیدار می گوید...
فردا حسین سر می دهد، عباس و اکبر می دهد (۲) شش ماهه اصغر می دهد، هم عون و جعفر می دهد امشب حسین دلداری فرزند خواهر می دهد فردا سر و دست و بدن در راه داور می دهد فردا حسین سر می دهد، عباس و اکبر می دهد...
دو برادر دو برادر دو شجاع بی نظیر این علمدار سپاه او امیر این حسین او ابالفضل جوان این امام او امیر کائنان
مرغ دل ما زند، پر به هوایت حسین قبله عالم شده، کرب و بلایت حسین منم گدایت حسین، منم گدایت حسین کن نظری از کرم، به این گدایت حسین حسین حسین جان حسین
گرید همه ی عالم / بر حال دل زارت ای تشنه ی بی یاور / حق یار و نگهدارت ای بر همه راهت / وادی َ سعادت عازم شده ای بر / میدان شهادت یا زهرا یا زهرا .
تو جان منی اکبر / خونین بدنی اکبر ای تازه جوان / صد پاره تنی اکبر بنگر پسرم بر / این قد خم من لشگر ز ره دور / خندد به غم من جانم علی اکبر ...
از خیمه ها حسین جان آتش زند زبانه از ما عدو کِشَد ناز با ضرب تازیانه آهم رَوَد برادر از داغ تو به افلاک رأست به راهِ کوفه جسم تو بر روی خاک طفلان بی پناهت حیران به دشت و صحرا در خیمه های سوزان ذکر همه یا زهرا در...
ای زاده ی پیمبر آیا تویی حسینم ای پاره پاره پیکر آیا تویی حسینم گشتم کنار جسمت در قتلگه زمین گیر شد پیکرت کفن پوش از سنگ و تیر و شمشیر شنیده ام به گودال بس پرده ها دریدند سر تو را حسین جان ز پشت سر بُریدند جسم تو...
روی به سوی میدان آهسته تر حسین جان زینب بُوَد پریشان آهسته تر حسین جان ای در میانِ گودال خَدّالتَریبِ زینب شَیبُ الخضیبِ زینب یار غریبِ زینب بعد از تو پیکر ما گردد کبود و نیلی دشمن ز ما کِشَد ناز با ضربه های سیلی صبری کن ای برادر ای...
روز دهم ز ماه اشک و عزا رسیده امروز عزیز زهرا گردد سرش بریده امروز از آسمان ها بانگ عزا بیاید آوای جانگداز واغربتا بیاید احمد ز آسمانها گیرد سراغ فرزند زهرا زند به گودال بر سر ز داغ فرزند ای بی حیا ، حیا کن از ذات حی داور...
ای یاس پرپر من علی اکبر من شِبه پیمبر من علی اکبر من از داغت ای علی جان گریان دو چشمِ لیلا از لطفِ تیغ و نیزه گشتی تو اربا اربا
کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد
با خنجر میون گودال گل لاله رو ز شاخه می بُریدَن زینب از بالای تَل دید که تن حسینش و به خون کشیدن آه ، پاره پیکر حسینم جانِ خواهر حسینم شاه بی سر حسینم آه ، بارِ دین را تو بردی تشنه لب جان سپردی از عدو نیزه خوردی...
گره خورده بر عشق پاکت دلم شد/غم تو سرشته به آب و گلم شد اگر من شدم سینه زن شک ندارم/دعای تو و مادرت شاملم شد حسین یا حسین یا حسین یبن زهرا...
به راه دین از تن و از سر گذشتی/ز قاسم و عباس و اکبر گذشتی اگر چه در خون بودی آخرین ساعات/به زیر تیغ و نیزه کردی مناجات مُجیب المضطر/چو لاله پرپر/شهید بی سر/غریب مادر حسین ِ مظلوم..
ای که صفای هر دلی می جوشه از عطای تو بهشت قلب عاشقاس،زمین کربلایی تو آه/چه کربلایی/چه لاله هایی/هنوز دارن اون/خاکا نوایی همینجا بود که بر حسین/جنایت و جفا شد سر عزیز فاطمه/بریده از قفا شد آه...سَروَر ِ بی سر...
ساربانا مهلتی تا تابر سر نعش حسین راز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین در عزایش عالمی را پکنم از شور و شین من برادر در میان خاک و خون گم کرده ام مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنم در میان قتلگه من کشته ام پیدا کنم بر...