متن نوشته های عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نوشته های عاشقانه
از دلتنگیت کجا فرار کنم؟
کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم ؟
کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم ؟
کجا بخوابم که صدای نفس هات بیاید؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی؟
کجایی؟
کجایی که هیچ چیزی...
عزیزم؟عشقم؟جانم؟وجودم؟
هربار ک هرکدام از این کلمات را اول جملاتت می آوری انگار دوباره متولد میشوم،
وجودت باعث آرامشم می شود
پس بمان ک با بودنت جهانم زیبا تر میشود
قلبم تند میزند ،تالاپ و تولوپ میکنید
وقتی با ظرافت تمام کلمات راکنارهم میچینم تا برایت جمله ای بنویسم،بعد از نوشتن چند بار مرور میکنم ک از هرجهت ک بخوانی ناراحت نشوی، بعد از مرور دکمه ارسال را میزنم، دوباره قلبم ب تپش می افتد
۱ ثانیه ،۱۰ دقیقه، ۱...
حس خوبیه داشتن تو
تو همون معجزه ای هستی
که تو اوج خستگی وقتی بهت فکر میکنم
نسبت به همه چی دوباره امیدوارم میشم
همون حس خوبی که هر چی میشه میگم فدای سرم
یکیو دارم که حتی فکر کردن بهش برام آرامش بخشه
آرامشمه ، وجودمه
دل و جونم...
چون دوستت دارم
راهی پیدا خواهم کرد
تا نور زندگی تو باشم،
حتی اگر در تاریک ترین و دلگیرترین
حال خود باشم...
مرا آرام دوست بدار ..
میان نفس کشیدن های مدامت ...
میان مرمرین بلور نگاهت ...
و رهایم کن در خویش ...
تا حضور مقدس آرامش ...
که تب کند وجودم ..
از تداوم لبخندت ..
بر سایه سار شکوفه زار دستانم ...
مرا آرام دوست بدار ...
از هرم...
سهم من از مهتاب، خواب نیست، خاطرات شب هایی ست که در تردید، عشق به یقین می نشست، امید جوانه میزد، و باز دوباره دلدادگی می رویید. سهم من از مهتاب، خاطره ی نگاهی ست، که روزگاری تمام زندگانی من بود ...
این روزها
نفس کشیدن من
شده دم و بازدم
حتی به قدر یک بازدم
نمی خواهم از من کم شوی
این روزها
تو را جانانه نفس می کشم..
همین که هستی
همین که لابلای ڪلماتم
نَفَس می کشی
راه می روی
در آغوشم می گیری
همین که پناه ِ واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم
از بی تویی یتیم نشده اند
کافی ست برای یک عمر آرامش
ارامش لحظه لحظه هام
دوستت...
خوشبختی برای من یعنی تو
اینکه کنارم دارمت
لمست می کنم
می بویمت
و در آغوش می گیرمت
خوشبختی برای من یعنی زمان دلتنگی
سر بچرخانم و تو باشی ...!
کاش دلتنگی هایمان چاره داشت ،
قرص داشت ،
شربت داشت ،
کاش نهایت دلتنگی حتی مرگ بود ...
به گمانم دلتنگی برای اویی که نیست ، که دگر نخواهد بود ،
صد بار بدتر و تلخ تر از مرگ است .
کاش چاره داشت... ❤️
کاش برگردی سمت من ، نگاهت کنم!
دلم برای چشم هایت، تنگ شده!
بی تاب توام!
بگو که دوستم داری!
مانند آن گنجشک جا مانده می لرزم!
ایوان، جای من نیست!
مرا در آغوش بگیر!
بال هایم گرم می شوند
کمی تو باشی، که بد نمی شود!
این پرنده لانه...
هر روز
دوست داشتنت را
از اول
مرور میکنم
مبادا لحظه ای
بی تو از قلم بیفتد !
کار که از محکم کاری
عیب نمیکند ...
من
تو را برای ابد دوست دارم
برای روزهای دلتنگی
برای روزهای تنهایی
برای هجوم لحظه های نا امیدی
برای زرد و نارنجی پاییز
برای سرمای برفی دی ماه
برای عطر شکوفه های بهار
تو را برای تمام فصل ها
برای عاشقانه ی روزها
تو را برای همیشه
ن برای...
حالا که ...
دستم از دست هایت کوتاه است
آغوشم از آغوشت دور
مراقب بى قرارى هایت باش ....
مبادا بى مَن کسى آرام جانَت شود..!
داشتم با خودم فکر میکردم که چی بگم بهت تا بتونه تورو توصیف کنه
بعد به این نتیجه رسیدم که تو مثل یه خونه ای.
خونه ای که وقتی از همه جا خسته میشم دلم میخواد پناه بیارم بهش.
تو یه دلگرمی بزرگی که هرچقدر سختی پیش بیاد تو دلم...
یجوری باهات همه چی قشنگ بود که
حتی مغزم یه ثانیه هم نمیتونه به این فکر کنه
اولین هایی که باهات تجربه کردم رو
با یکی دیگه دوباره مرور کنم.
اگه میدونستی رفتنت با زندگیم چیکار می کنه
هیچوقت نمیرفتی هیچوقت...
فرشته مقتدر
دوست داشتن تو
در وجود من است
خاکش، آبش، نورش
زندگی و خیالش با عشق
با هم آمیخته است.
تو همچو نفسی هستی که در جانم
همان سویی هستی که در چشمم
همان تپشی هستی که در قلبم
و همان فکری هستی
که در سرم جریان دارد.
چه میکند این عشق...
تو را آرام در دل صدا می زنم؛
شمعدانی ناز می کند
اطلسی لبخند می زند
رویا بافته میشود!
و تو میرسی از خیابانی که
به سمت آغوشم یک طرفه است!⚘⚘
گاهے چنان
گره می خورد دلت به دلی
ڪه هیچ چیز و هیچڪس را
یاراے گشایشش نیست
گاهے چنان مست می شوی
از شنیدن صدایی
ڪه نفس هایش را بوسه می زنی
گاهے چنان نامے را
با جان و دل می خوانی
ڪه پژواڪ موسیقے عاشقانه ایست
گاهے چنان بیتاب...
تو زیبایی، زیباترین شعر من!
سکوتِ طولانیِ عشق!
رگِ سُرخِ حیات!
دقیقه هایِ متوالیِ دوست داشتنم!
تو زیبایی!
هیچ سطری با تو تمام نمی شود
همه چیز با تو شروع می شود
بند در بند، نقطه چین ...
تو اهل کدامین قبیله ای
که این گونه...
من در کنار تو به آرامش می رسم
و آنجا که هیچ کس به یاد ما نیست
تو را عاشقانه می بوسم
تا با گرمی نفسهایم، به لبانت جان دهم
و با گرمی نفسهایت، جانی دوباره گیرم.
دوستت دارم،
با همه هستی خود، ای همه هستی من
و هزاران بار...