پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من آمدم به حریمت حریم امن دعایتچه میشود که نگاه کرم کنی به گدایتسلام بر تو ازاین زائری که غرقِ گناه استدلش چو کفتر جلدی گشوده پر به هوایتاعظم کلیابیبانوی کاشانی...
بیهوده به پرواز میندیش کبوتربیرون قفس ریخته پر های زیادی...
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشه بامی که پریدیم، پریدیم...
اشتباه تو تنها به دام انداختن کبوتر نبود !تو گندم را بی اعتبار کردی …...
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی...قصه این است چه اندازه کبوتر باشی...