آغوشت فصل نمی شناسد همیشه گرم است...
شهامت می خواهد سرد باشی اما گرم لبخند بزنی
زمستان است دیگر دل زمین به برف گرم است من به تو …
زمستان ها هرگز سرد نخواهند بود اگر تو خاطراتی گرم از شخصی خاص داشته باشی!
هر جا که هستی، نگاهِ خدا سمتت عزیزترینم. زمستونت گرم، یلدات مبارک جانم...
یاد تو شمعی ست در دلم کوچک و همیشه گرم...
گرم را بر عکیس کن تا بفهمی دستانت نباشند من به چه دردی دچار میشوم
بعد از تو هر چه آفتاب خود را تکه تکه کند هیچ جای این زمین گرم نخواهد شد
سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند اما وقتی نیستی هیچ کس دلم را گرم نمی کند!
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرد او سبز بود و گرم
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرد او گرم بود و سبز