به داروها نیازی نیست وقتی که تو را دارم علاج خستگی هایم ،فقط آغوش درمانیست...
مرد یعنی وقتی پُر از خستگیه، اما می دونی اگه بهش زنگ بزنی، با صدای خسته اش میگه جااااانم..
خدایا همه از تو میخواهند بدهی اما، من از تو میخواهم بگیری خستگی،دلتنگی و غصه ها را ، از لحظه لحظه ی روزگار همه آنهایی که دوستشان دارم
من فقط یک ایستگاه بین راهی بودم ... که او خستگی در کند و به راهش ادامه دهد برای رسیدن به آنکه دوستش دارد! .
از سرکار اومد دید من خوابیدم دلش نیومد بیدارم کنه از خستگی کنارم خوابش برد الهی فدای خستگیات بشم مرد من
خستگی را - چای یا قهوه؟ نه عزیزم - چشمهای تو!
دلم واسه شب هایی که داشت از خستگی چشمام بسته میشد ولی به زور چشمام رو باز نگه می داشتم تا جواب پیامش رو بدم ، تنگ شده..
یه شبایی هست که دلتنگی به خستگی غلبه می کنه و نتیجه اش میشه بی خوابی