دستِ رد بر سینه یِ عشقش! زدم تا که بداند؛ عشقبازی، بازیِ تَن نیست تا جانَش نخواند. شیما رحمانی
کدام من؟ آینه تصویرم را انعکاس نمی دهد
تو همان شیشه ی عطر گل یاسی که فقط به دل حجره ی عطاری من جا داری