بی تماشایِ تو با این همه غم ها چه کنم؟ تو نباشی گلِ من با شبِ یلدا چه کنم؟
خدا کند همه ی عشق ها به هم برسند من وتو نیز در این لا به لا به هم برسیم
عطسه هایم عرصه ی پاییز را پر کرده است حرف رفتن می زنی هی صبر می آید فقط
صبح آمد، خنده ات جاریست، لبخندت بخیر...
گر بگویم با خیالت تا کجاها رفته ام مردمان این زمانه سنگسارم می کنند
خدا کند همه عشق ها به هم برسند منو تو نیز در این لابه لا به هم برسیم
مرز ها را بسته ام احساس امنیت کنی با خیال راحت از آغوش من لذت ببر
دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این من بار سفر بستم و یک شهر نفهمید
دیگر چه بلاییست غم انگیزتر از این من بار سفر بستم و یک شهر نفهمید....
وای اگر کار من وعشق به یلدا بکشد...!
شب یلدا شده خود را برسانی بد نیست امشبی را اگر ای عشق بمانی بد نیست
موی تو باشد وشب را به درازا بکشد وای اگر کار منو عشق به یلدا بکشد
میشود خوبترین قسمت دنیا با تو گر که توفیق شود یک شب یلدا باتو
پاییز شد که خاطرهها دورهام کنند/ فصل خزان، محاکمه ی دوره گردهاست