یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
شب نگردد روشن از وصف چراغنام فروردین نیارد گل به باغ...
اسفند که هیچ، فروردین را هم دود کردم و نیامدی. ....
و زیباترین ماهماه فروردین بود....
بخند ای بر لبانت رنگ فروردینکه لبخندتگواهی می دهدهرگز زمستان بر نمی گردد!!...
چه اسفند و چه فروردین فدایت می کنم خود رامبادا دست هایم را تو با اخمت بلرزانی......
تلخی اخم این جهان به خنده ات شیرین شودهر روز من کنار تو اول فروردین شود...
بهار همه با فروردین می آید بهار من، با تو!...
بهار که رفتن اسفند وآمدن فروردین نیستبهار یعنیجای بوسههای مردیکه تو باشیروی گونههای زنیکه من باشمشکوفه بدهد...
سلام غربت زیبای صبح فروردینرسیدم و نرسیدی سراب چله نشین...