اهسته -اهسته/ می چیند کلمات را شاید/ برخیزند ارزوهای براورده نشده.
مینویسم/ تا / بپرم از روی/ باد٬ حرامزاده/ که پنهان شده است/ لابه لای نی زار سر٬ راه/ باد دستم را میگیرد.
کسی انتظارم را نمیکشد/ منم و/زخم کلمات/و صندلی که/پشت پنجره گذاشته شده/برای تماشای قطاری/که ان سوی مرز/ میرود و سوت میزند.
غرق شد شناگر/دریا ابی بود و ارام/باد کابوس های ساحل را می شمرد.
راه ها/ در جستجوی/ جای پاهای باقی مانده اند. برف اب شده است
کلمات/ کلافی سر در گم اند خیابان رودخانه ای سرخ
چتر را بست / مسافر خیابان/منفی صفر
سودای سفر/ راه را سنجاق کرد زمان ایستاد راه رفت.
تشنگی مفرط روزنه ها/ تماشایی است/ پاییز
تماشایی است/ جابجایی/پاییز برگ ریز