بغلت که میکنم دنیا را بیخیال میشوم دنیا آغوش توست
نفس جانم به بودنتمحتاجم عشقم
زیبای دلفریب ! تو را دوست دارمَت
عشق خودتی با مویِ مشکی
صاحب قلب من تا ابد خود تیو،خود تیو،خودت... همیشه دوستت خواهم داشت
تو همونی که اگه ازم بپرسن امنیت یعنی چی؟! میگم آغوشش
مرا تا دل بود دلبر تو باشی
جز دستانت، هیچ چیز ارزش سخت گرفتن را ندارد...
تو بودنت کنارم انقدر قشنگه که میخوام قربون هر لحظه اش برم
تا به دل مهر تو دارم بیمی از پاییز ندارم
نصف قلبم مال *تو* نصف دیگرش فدای *تو*
تمام عشق من به تو خلاصه شد
میدونی چیه؟ یه تار موت که سهله؛ من حتی فکرتم به کسی نمیدم
من به هیچکس اهمیت نمیدم امّا واسه تو میمیرم
همین عادت با تو بودن یه روز... اگه بی تو باشم منو می کشه!
بهار زمانی است که تو با منی و شکوفه های احساسم کنار تو شکفته شود عشق من ! بهار تکرار لحظه های بودن توست …
عشق من دستانت بهار است زنده می کند مرا
امروز صبح دوست داشتنت را با قلبم پیوند زدم شاید این بهار جوانه زدی ..!
بهار همه با فروردین می آید بهار من، با تو!
من میخوام کنار تو تمام ثانیه های عمرم بگذره
یه تار موتو به کل دنیا نمیدم
تُ را دوست دارم بیشتر از هر چیزی که هست حتی بیشتر از بی نهایت...
برایم مثل همین “بهار” می مانی آمدنت را همیشه تحویل میگیرم …
کاش امسال “تو” را به من عیدی میدادند !