متن آغوشش

دلبر
عشوه گرِ
غمزه فروشی دارم



به گلستان
ندهم گوشه ی
آغوشش را



علی مولایی

در پاکی نگاهش نماز خواندم
و
در خماری چشمانش جان ب اغوشش دادم


-المیرا پناهی درین کبود نویسنده

دیدنش حال مرا یک جور دیگر می کند
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می کند!

در نگاهش یک سگ وحشی رها کرده و این
جنگ بین ما دو تا را نابرابر می کند

حالت پیچیده ی مویش شبیه سرنوشت
عشق را بر روی پیشانی مقدر می کند

آنقدر دلبسته...

مستِ آغوشش شدم،تا صبحدم شب زنده دار

ابن سیرین؛خوابِ شیرین دیده ام،تعبیر چیست


بهاره طلایی

عشق یعنی:
چشمهایش را اندازه ی دنیا ببینی
و دنیا را اندازه ی آغوشش...

کلافه که میشوم ...
باید تویی باشد
تا مرا
ببافد به آغوشش ... !



️️️

معجزه
را وجود فردی می نامم
که می شود در آغوشش
عالم و آدم را از یاد برد!

شَبی پُرسید با لبخند " از یارت چه می خواهی؟!"
حَیا کردم نگفتم آرزویَم است آغوشَش ...
.

باید کسی باشد
که تمامِ خستگی هایت
نرسیده به آغوشش
در گرمای صدایش
ذوب شود ؛

با تٌ هستم؛ باید باشی!....




️️️

کلافه که میشوم...
باید تویی باشد
تا مرا ببافد به آغوشش...

من معجزه را...
فردی مینامم...

که میشود درآغوشش
عالم وآدم را ازیاد برد...!!

باید یک نفر در دنیایِ همه باشد...
که یهو در آغوشش پخش و پلا شوی
و تمام قد خودت باشی!
و او از ته قلبش تو را بفهمد!
و محکم نگهت دارد...



️️️

تو همونی که اگه ازم بپرسن امنیت یعنی چی؟! میگم آغوشش

کلافه که میشوم
باید تویی باشد
تا مرا ببافد به آغوشش ...

️️️

+ آرامشو توی چی‌میبینی؟

- دستاش و آغوشش

️️️

امشب مسافر اغوشش هستم
پشت پایم آب نریزید
بر نخواهم گشت

در کنار دلبرم
آرامشی آمد به دل

باز آغوشش مرا مست

و خرابم می ڪند

چشمهایش چشمه

احساس شد عاشق شدم

لعل لبهایش مرا مست

از شرابم می ڪند
♡lt;~ ~gt;♡

دلم تنگ است برای کسی که نمی شود او را خواست نمی شود او را داشت فقط می شود سخت برای او دلتنگ شد و در حسرت آغوشش سوخت