طَیَران
بغضی در چشم، قصهای در دل، خاطراتی که در سکوت، بیتو نمیمیرند.
چشمانش قابل توصیف نبود…
میشد در آن عشق را بو کرد،
خزان را لمس کرد،
مهربانی را چشید،
زیبایی را شنید،
در عمق نگاهش غرق شد
و با هر پلک، جانی تازه گرفت.
طَیَران
متن چشمانت
متن خزان
متن مهربانی
متن دلنوشته
متن زیبایی
متن چشید
متن شنید
متن جان
متن عاشقانه
متن غمگین
ای که نامت بر دلم طوفان درد است ،
کجایی ؟
طَیَران
در حال بارگذاری...