در دل شب راز چشمانت به...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در دل شب، راز چشمانت به رویا می‌کشد
ماه در آیینهٔ مهتاب، تماشا می‌کشد

چون صبا در باغ، پیچیده ز عطر گلشنش
عشق تو در سینه‌ام، آتش به صحرا می‌کشد

در هوای وصل تو، چون مرغکی در بند غم
آرزویم را به سوی بام فردا می‌کشد

چشم مستت چون شراب ناب، دل را می‌برد
نغمهٔ شیرین لبانت دل به یغما می‌کشد

در خیال روی تو، گم گشته‌ام در خواب خوش
خواب دیدارت مرا تا صبح فردا می‌کشد

چون که موجی در دل دریا، ز عشقت بی‌قرار
این تلاطم‌های دل را سوی دریا می‌کشد

در میان جمع یاران، بی‌قرار و بی‌نفس
یاد تو هر لحظه‌ام را سوی صحرا می‌کشد

چون نسیمی در بهار، از بوی زلفت مست مست
عطر گیسویت مرا تا باغ بالا می‌کشد

هر چه دوری از تو باشد، دل بهانه‌گیر و زار
این فراق و حسرت جان را سوی سودا می‌کشد

در هوای وصل تو، چون باده‌ای در جام جان
آن شراب ناب و شیدا دل به شیدا می‌کشد

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، شور و شیدایی شاعرانه‌ای را در وصف معشوق بیان می‌کند. عشق سوزان شاعر، او را در خواب و بیداری، در جمع و خلوت، به سوی محبوب می‌کشاند. چشم‌ها، لب‌ها، و بوی موهای معشوق، همه شور و اشتیاقی وصف‌ناپذیر در دل شاعر ایجاد کرده‌اند و او را در عالمی از آرزو و انتظار غرق ساخته‌اند. فراق و دوری از معشوق نیز، رنج و حسرت عمیقی را در قلب شاعر بر جای می‌گذارد.

ارسال متن