بازم تو خونه مون میدون جنگه...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن دلتنگی پدر
- بازم تو خونه مون میدون جنگه...
بازم تو خونه مون میدون جنگه
پدر سر درد داره مث هرشب
نشسته پای دار قالی مادر
داره میبافه غم میسوزه از تب
دوباره صحبت تیر و تفنگه
پدر افتاده یاد جبهه و جنگ
بازم دلتنگ دریای جنوبه
مث یه ماهی توو تُنگ دلتنگ
هوای خونه طوفانی و سرده
مث دریا پر امواجه بابا
حواس مادرم دائم به اونه
یه عمریه که هاج و واجه بابا
بابا رو پله ها وقتی میشینه
حیاط خونه یه میدون مینه
نمیدونم چی تو فکرش نشسته
داره داد میزنه میگه کمینه
تو قلبش تا ابد غم داره بابا
یه لحظه جبهه از یادش نمیره
تمام هور میسوزه تو چشماش
میگه قایق داره آتیش میگیره
چقد سخته که پیش چشم خیست
بسوزه تو بلم جسم رفیقت
ازش یک مشت خاکستر بمونه
نمونه چیزی جز اسم رفیقت
صدایی توی گوش شهر میگه
که نرخ نون شده از جون گرونتر
دوباره حرف فقر و اختلاسه
شده چشمای خشک خونهمون، تر
هوا روشن شده، بیداره مادر
داره از خستگی از هوش میره
خدا رو شکر باز خوابیده بابا
الهی سرفه هاش آروم بگیره
تفسیر با هوش مصنوعی
شعر، تصویر تلخی از زندگی یک خانوادهی کارگر در زمان جنگ و پس از آن ارائه میدهد. پدر، جانباز جنگ، با خاطرات تلخ و مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و مادری فداکار که در کنار اوست. فقر، درد و رنج و خستگی بر زندگی آنها سایه افکنده و امید به آرامش و آسانی کمتر دیده میشود. خانهی آنها، نمادی از رنج و سختیهای یک جامعهی درگیر با جنگ و مشکلات اقتصادی است.