دوستی از من پرسید چرا زآنان...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
دوستی از من پرسید چرا زآنان
که رنجی دهند، دلگیر نمیشوی؟
گفتم که هر دل در خود رنجی نهان است
که شاید از آن آگاه نباشد، بیگمان.
چرا از آدمها دلگیر شوم که هر دل
زخمهایی دارد که در دل نهفته است؟
چرا در خشم، آنان را بشکنم که هر کدام
در رنج و فشاریاند که من بیخبرم از آن؟
همه ما چون کشتیای در دریای غم
به هر سو میزنیم، بیخبر از گِلها.
نیست هیچکس در این دنیا که بخواهد
آزار دهد، مگر از رنجی که خود در دل دارد.
چرا از آنان برنجم که خود نیز
در چنگالِ غم و درد گرفتارند، بیاختیار؟
پس چون درختی در زمستانِ سخت صبر کن
که بهار، به سراغ دلها خواهد آمد، به وعدهی یار.
عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR