مگو آن را که بخت یار...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

مگو آن را که بخت یار بوده،
که او خود، رنج بسیار بوده.
شب و روزش به سختی شد معطر،
ز اشک خستگی، درکار بوده.
نه خواب آسوده‌ای در چشم دارد،
نه راحت با دل زار بوده.
ز دست عیش، داغی بر دلش ماند،
غمش، همراز اسرار بوده.
به سرزنش‌ها خنده زد، نلرزید،
که صبرش، چشمه‌ی نار بوده.
بر آن سرمایه زد کز خویش دارد،
که خود، امید پندار بوده.
تو گویی بخت، یاری داده بر وی،
ولی او بخت بیدار بوده!

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن