نشسته ام کنار پنجره ای که...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

نشسته‌ام
کنار پنجره‌ای که باد از آن
بوی شکوفه‌های دیررس را
با خودش آورده...

درختِ حیاط
دیگر سوگوارِ سیبِ افتاده نیست،
با هر نفسِ نسیم،
برگ تازه‌ای می‌روید از دلش.

پرنده‌ها،
میانِ ابرهای روشنِ صبح
نمی‌پرند،
می‌رقصند...

کوه
بی‌صدا
دارد آفتاب را در آغوش می‌کشد،
آن‌قدر آرام
که انگار هزار سال است عاشقش بوده.

و من
با دلی تازه،
غبار روزهای رفته را
می‌تکانم
نه برای فراموشی،
برای جوانه زدن...

خرداد
در من شکوفه زده است،
و من
با دست‌های پر از نور
می‌نویسم بر پوستِ ساعت:
زندگی،
دوباره از من آغاز می‌شود.

فهیمه قدیمی
ZibaMatn.IR
فهیمه قدیمی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

شاعر در کنار پنجره‌ای بهاری نشسته و طبیعت زنده و امیدوار را توصیف می‌کند؛ از شکوفه‌های دیررس تا رقص پرندگان و آرامش کوه. او غبار گذشته را کنار می‌گذارد نه برای فراموشی، بلکه برای تجدید حیات و آغاز دوباره زندگی با قلبی تازه و امیدوار در خرداد ماه.

ارسال متن