یک نفر باید بیاید عشق را...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار اعظم کلیابی
- یک نفر باید بیاید عشق را...
یک نفر باید بیاید عشق را مهمان کند
سر گذارد پیش من یا قصه را پنهان کند
من چنان هستم که نازم علت حیرانی است
او چنان در عاشقی باشد، مرا حیران کند!
دین و دل را واگذارد در تمنای وصال
آن چنان باشد که ترک دل از این و آن کند
خانه آبادم کند با سقفی از مهر و وفا
دست من گیرد ، رها از کنج این ویران کند
سر گذارد زیر تیغ عشق ، بی چون و چرا
جان خود را مثل اسماعیل، هم قربان کند
دور سازد آتش نمرود را از سینه ام
چون خلیلش در گلستان، سمبل ایمان کند
تا به دست آرد دل غرق نیاز و ناز را
شبنم چشمان خود نذر شمیم جان کند
می رسد آخر کسی از گوشه ی تقدیرها
چون شب قدری بماند توبه را جبران کند
قدر بودن را بداند زخم را جبران کند
زندگی یعنی همین، اینکه میان غصه ها
یک نفربا بوسه اش، صد درد را درمان کند