آزادی تو فرزند طوفان ها رهرو...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- آزادی تو فرزند طوفان ها رهرو...
"آزادی"
تو، فرزند طوفانها، رهرو بیقرار بادها...
چشمانت نقشهی کهکشانی است که هیچ مرزی نمیشناسد
و قلبت، پرندهای سرکش که آسمان را به زنجیر نمیکشد...
آزادی، ردپای تو بر خاکهای فراموششده
آهنگی بیپایان در ترانهی جادهها
شعلهای خاموشنشدنی در جانت که شب را میبلعد.
تو راز دانهای هستی که باد به سفر برد
رنگی در غروب که دریا را در آغوش کشید
ندای خاموششدهی موجی که سنگها را به رویا بدل کرد.
زنجیرها، سایهای در نگاهت
و دیوارها...
خاطرهای محو در خاطرات دریا
تو از جنس رهاییای که هرگز تسلیم نمیشود
و از روح عشقی که در سکوت خود میخروشد...
در باد گم شو
در آفتاب حل شو
و در شب آواز بخوان…
که آزادی، از آنِ توست...
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، آزادی را با شخصیتی سرکش و بیقرار توصیف میکند؛ کسی که مرزی نمیشناسد و همچون بادی آزاد، در جهان میگردد. آزادی در این شعر، شعلهای خاموشنشدنی، رازی پنهان، و عشقی ست که در سکوت میخروشد و هرگز تسلیم نمیشود. شاعر آزادی را به مخاطب هدیه میدهد و او را به گم شدن در طبیعت و آواز خواندن در شب فرا میخواند.