متن رنج جدایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رنج جدایی
بس نمک، بر سینهام، پاشید و رفت
بر سرِ من، گردِ غم، پاشید و رفت
او که از عشق فقط تَن خواهد!
بودَنش، حَتم گسستن خواهد
نشسته ام درمیان بستر
به تو فکر میکنم
باخودم می گویم
هستی ویا نیستی
اگرنیستی، پس چرا پیش منی
بویت، عاشقانه هایت، آغوشت، همه در من جا مانده
دلبر من فراموشت شده ببریشان
نمیدانم شاید رسم دلدادگیست
اویی که می رود، میگذارد تکه هایش را دروجودت
تا که شبها رنجت...
...شبیه موج سرم را به صخره می کوبم
ولی خیال تو هرگز نمی رود از سر...
دنیای بدون تو، عجب بی رحمه.
غم نبودنت بد به جانم ریشه زده.
انگار نبودنت تمامی ندارد.
خسته نشده ای از این همه نبودن.
خودت را هم هلاک کنی
دیگر نامهای برایت نمینویسم!
بجز تو،
دو عاشق دیگری دارم،
دو خانهای دیگر و
دو پنجرهای دیگر و
دو درد و بلای جانجانی!
که هیچگاه مرا تنها نمیگذارند،
هیچگاه از کنارم دور نمیشوند،
شعر و تنهایی...
تو غزل های مرا خواندی و دل کندی و رفتی.
عجبت باد، چقدر سنگ دلی.
زخمی تر از آنم، که زخمم تو نبینی.
بی تو هر شب زیر سیل گریه مدفون می شوم
با مرور خاطراتت زار و دلخون می شوم
بی تو در این راه دشوار پای لَنگم می کشم
طعم تلخ بی کسی را بی تو هر شب می چِشم
یادت، نبودنت را بدجور به رخ میکشد.
زندگی سخته،
ولی نه سخت تر از نبودنت.
مجال خواب را گرفت،
ز چشم من دو چشم تو
هنوزم داغ چشمان سیاهت بر دلم هست...
نگاه کردی تو بر نامحرمان بسیار بسیار...
رفتی؛ که عذابم بدهی؛ نیست مهم
از بغض، شرابم بدهی؛ نیست مهم
در بسترِ احساس، به جای نمِ آب
صد جرعه سرابم بدهی؛ نیست مهم
بودنت سراب است
نبودنت فکر و خیال..
نمیدانم چه رازیست...
در میان قلب من با چشم تو...
قلب من میمیرد،
وقتی چشم تو به چشم دگری می افتد...