شنیدم که گفتی هنوزم بیادت غزل...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

شنیدم که گفتی
هنوزم بیادت
غزل می‌سرایم
و من،
در خواب‌های شبانه‌ام
با ماه قهر کرده‌ام
ماه، که هر شب
با چمدانی از خاطره‌ها
از پنجره‌ام عبور می‌کرد
و حالا
تنها سایه‌اش
روی دیوار می‌رقصد

نفس‌هایم
در قفسِ شیشه‌ایِ سینه‌ام
پشتِ پرده‌ای از مه
گیر افتاده‌اند
قلبم
مثل ساعتِ شکسته‌ای
گاه‌گاهی
به وقتِ تو می‌تپد

شنیدم که گفتند
جنون،
لباسِ تازه‌ای بر تنم کرده
از آن روز که رفتی
و شهر
با چراغ‌های خاموشش
به من خندید

وعده‌هایت
شبیه پرنده‌هایی بودند
که به جای آسمان
در قفسِ دروغ
آواز می‌خواندند

داسی که گفتی
نه علف را
نه گندم را
که رؤیاهایم را
هرس می‌کند
و من
با تکه‌تکه‌های خواب
برای تو
شعر می‌دوزم

احمدکمائی
ZibaMatn.IR
از من
ارسال شده توسط
ارسال متن