قطار خاموش است دره ای از...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار احمد کمائی
- قطار خاموش است دره ای از...
قطار
خاموش است
درهای از آهنِ فراموشی
در سالنی
که دیوارهایش
با نفسِ مردگان نفس میکشند
مردی
نشسته
بر صندلیِ بیخاطره
با چشمانی
که پاییز را
مثل یک زخمِ کهنه
در خود پنهان کردهاند
بغضش
نه صدا دارد
نه اشک
فقط
در گلویش
قطرهقطره
برف میبارد
و قطار
نمیرود
نمیماند
فقط
در خوابِ ایستگاهها
پوسیدهتر میشود
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر تصویری از انزوا و سکون ارائه میدهد. قطاری خاموش و فرسوده، نمادی از امیدهای از دست رفته است. مردی غمگین با خاطرات تلخ، در فضایی مرده و بیروح گرفتار شده و رنج درونیاش به شکل بارش برف در گلو توصیف میشود. قطار نه میرود و نه میماند، بلکه در سکون و فراموشی پوسیده میشود.