باورم نیست ولی عشق تو پایانم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

باورم نیست ولی عشق تو پایانم شد
رفتی و خاک من آغشته به دستانم شد

هرکه از دور تماشای جنونم می‌کرد
او نفهمید که این سوختن ایمانم شد

دیگر از من خبری نیست ولی می‌دانم
در دل خاک هنوز از تو سخن می خوانم

مرگ اگر آمد و پرسید چه نامی داری
می‌گویم تو که به تو زنده‌ ام و ویرانم

زندگی چیست، اگر سوختنِ بی‌پایان نیست؟
عشق آن شعله‌ی پنهانِ درونِ جان نیست؟

هرکه عاشق شد و از خویش گذر کرد، بقاست
گرچه در ظاهرِ این قصه، تنش، پایان نیست..

محمد خوش بین
ZibaMatn.IR
خوش بین
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر در مورد عشقی نافرجام و ویرانگر است. عاشق باور ندارد که عشقش او را نابود کرده و با رفتن معشوق، زندگی‌اش رنگ خاکستر گرفته. او می‌گوید حتی پس از مرگ هم از عشق او سخن خواهد گفت و عشق را شعله‌ای پنهان در وجود می‌داند. عاشق شدن یعنی از خود گذشتن و این بقا، گرچه در ظاهر پایانی بر جسم است.

ارسال متن