به رضـوانم چو دردوزخبه دوزخ همچو...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
به رضـوانم چو دردوزخ،به دوزخ همچو در رضوان
بـه غـــــــم، در بــنـــــــدِ آزادم و آزادانــــه در زندان
به کیشِ صــوفیان کافر، به کافر مَسلَکان هم کیش
به میخانه،چو مستان مست ودور از دین و از ایمان
بـه پایِ دل بـه زنـجـیـرم، به زنـجـیـری نـه پـا بسته
به جان دلداده ی جـانان، به مَه رویان نه هم پیمان
بـه دلــداری مـنــم شـُــهـره، ولی بـی دلبـــر و رسوا
به حق لیلای بی مجـنون ،و مجنونی به حق حیران
بـه شـیریـنـی شِـکَر قـنــدم ،بـه تلخـیِ شـرنـگـم من
بـه آرامـــیِ سـاحـل ها، بـه دریــاهـایِ چون طوفان
به سـر سـودایِ شـیدایی، نـه سـر دارم نـه سودایی
به بُستان چون گلی خندان، ولی چون کلبه ای ویران
به هـوشـیاری چو دیـوانه، ولی دیـوانه ای هوشیار
به نـون و القلم عاشـق نه عاشق، کشته ای بی جان
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر بیانگر تناقضهای درونی شاعر است. او در بهشت، احساس دوزخ و در دوزخ، احساس بهشت دارد. گرفتار غم است، اما آزادانه در بند به سر میبرد. به ظاهر کافر است، اما در باطن صوفی است. این تضادها نشاندهنده پیچیدگی روحی و جستجوی حقیقت او در میان ظواهر متناقض زندگی است.
اشتراکگذاری