تنها بودم و این ساده...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار اعظم کلیابی
- تنها بودم و این ساده...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
🌻
تنها بودم
و این سادهترین تعریفِ تنهایی شد.
خانه ای متروک
باغچه ای پر از،برگ های زرد ونارنجی
درخت انجیر .
درخت انار
انار ....
هر دانه انارِ روی آن،
یک تاریخِ دقیق است؛
تاریخِ روزهایی که باید میآمدی
و نیامدی.
هر دانه را که میفشارم،
طعمِ گسِ صبر،
زیرِ زبانم میپیچد.
گفته بودی،
"پاییز، فصلِ قرارهایِ عاشقانه است."
اما اینجا،
زیرِ این بارانِ بیپایان،
من دارم با تمامِ سرخیِ انارها،
فصلِ نداشتنها را جشن میگیرم.
میدانی؟
قلبم، دیگر ترک نخورده است...
پاییزِ نبودنت،
آنقدر عمیق بود،
که آن را،
مثلِ یک انارِ کامل و دستنخورده،
یخ زد
و حالا،
تنها بویِ دانه های منجمدِ یاقوتی
میانِ نفسهایِ من و باران میماند.
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR