سحر آمد با پنجره های نمناک...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

سحر آمد
با پنجره‌های نمناک
و بوسه‌ای تازه بر پیشانی برگ‌های بیقرار شب.
مه،
ریسمان سست رؤیاهای زمین بود
که خورشید،
قلم موی طلایی‌اش را در آب‌های راکد فرو برد
و نقش بست.

پرنده‌ای
نغمه‌ای را شکافت
و جهان،
یک بار دیگر
از نو خوانده شد.

اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR
ارسال متن