چشم بگشا ای دل از خواب...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- چشم بگشا ای دل از خواب...
چشم بگشا ای دل از خواب زمستانی، بهار
میرسد با عطر گلها، نو گلستانی بهار
آتش اندر سینه دارم، ز اشتیاق روی تو
شعله افشان گشته از عشقت، پریشانی بهار
خاک پای رهگذارت سرمه سازم، نازنین
تا ببیند دیده هر دم، این غزل خوانی بهار
در شب هجران تو، مهتاب هم خاموش شد
بازگرد ای ماه من، با چهرهی نورانی بهار
غم مخور ای دل، که این گرداب غم پایان رسد
میرسد با زورق امید، طوفانی بهار
از صدای پای باران، میزند دل پر، امید
میرسد با نغمهها، با ساز عرفانی بهار
همچو مرغی در قفس، دلتنگ دیدار توام
کی رسد با خود رهایی، با دلستانی بهار
در میان این همه ظلمت، تویی فانوس من
ای فروزان اختر من، در شبستانی بهار
روح من در جستجویت، میدهد هر دم ندا
تا بیابی گم شده، در این بیابانی بهار
بشکند این بت پرستی، با طلوع عشق تو
می رسد با فتح دل ها، با خدا دانی بهار
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، امید به دگرگونی و رهایی را در قالب بهار به تصویر میکشد. دل شاعر مشتاق دیدار یار و پایان یافتن دوران سختی است. بهار با خود عشق، روشنایی، امید، آزادی و آگاهی از خدا را به ارمغان میآورد و تاریکی و غم را از بین میبرد.