دوباره بهار
_______
روزی پرندهها با ساقههای سبز به منقار، میرسند
و بر سفالهای آبیِ روشن
تصویرِ بالهای پُر از رقص میکشند
بر فرازِ باغها
در پشتِ این زمان
برگهای لیمو دوباره برق میزنند
و از دوردست، عطرِ نعنا
بوی بهشت را میآورد
و باد مثلِ پرندهای که نغمه نخوانده
محو میشود ...
و کنارِ خورشیدِ سرخفامِ غروب
درختِ روشنایی میافروزد ...
ZibaMatn.IR